Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
داستان حسین یک نکته ی خنده دار زیبا داره که نوحه خون ها می خونند فکر می کنم این نکته ی زیبا توی خیلی از داستانهای قدیم ایرانی مثل داستان اسفندیار هم بوده. نکته ی بامزه ای که من هم همیشه از معلم های گوشت کوب دینی می پرسیدم اینه که این آدمهای با مناقب کذایی چرا اجازه نمی دن که اون چیزی که دوست دارند اتفاق بیافته؟
یادمه و این صدا هنوز تو سرمه که یک نفری که حتمن خیلی پشمالو بود به روایت سنت قدیم چند هزار ساله اش داد می زد "فقط کافی بود لب تر کنه" احساس می کنم آدم بعد یک مدت به ایمانی نسبت به قدرتش می رسه که استفاده از اون قدرت رو برای کارهای خودش بی ارزش می کنه مثل ما که به هیچ وجه حاضر نبودیم برای کشتن غول آخر بازی از جادوی Space استفاده کنیم و همین کشته شدنمون رو زیبا می کرد
الان درباره ی کلماتم یک همچنین احساسی دارم

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM