گفت
وقتی بچهها میمیرند
مادرها
جیغهای بلند میکشند
و پدرها
تکیه میدهند
به دیوارها
و با هر هق
چند سانت میروند پایین
و فردا صبح
در چاهی عمیق
بیدار میشوند
پر از دیوارهای مرطوب
و چالههای پر از اشک
وقتی بچهای مرد
وصل به دستگاه
آنقدر زنده نگاهش بدارید
تا چاهها و چاله و مادر ساکت
برای جنازه التماس کنند
گفت
غیر از این چند مورد دیگر هم هست
ولی صدای این زن
-با انگشت زینب را نشان میداد-
تمركز کافی نداشته
میروم بخوابم
با یزید کار دیگری ندارید؟
کربلا
پر از سر بریدهی پلکزن
پر از آواز بوذ
[+] --------------------------------- 
[0]
گزارش از ایران حاکی است
که تللفات پرندگان میانکاله
از هزار بال صورتی گذشت
و صدها هزا از پرندگان
بدون اینکه بدانند
از غروب نارنجی
به گیسوای درهم آفتاب گریختند
گزارش از ایران حاکی ست
مرده را با سرم دفن کردهاند
مریضخانه را با دستار
ستار را به حال شاشیدن
شهرام را کنار جعفر
طیار را میان شاخه دفن کردهاند
گزارش از ایران حاکی ست
گرگها از زوزه
و خرگوش از لرز
و آب از چٍک
توبه کردهاند
گزارش از ایران حاکی ست
که چک با دو خط بسته
به حلق تلخ شیرها برگشت
گزارش از ایران حاکی ست
که شب
تنها
خناق شیر از چک
و فوت فاک در آغوش بیباکی ست
ه https://telegram.me/V4040e
Comment: @HeBlogsin4040e
[+] --------------------------------- 
[0]
امید ادامه از پلنگ
پرواز کرده
از کنار پرنده
از کنار ابر
و مثل روحی عاصی
رستگار گردیده توی ماه
- پلنگ ناامید
روی کوه مانده سیف اند
ناامید پلنگ
روی کوه مانده ساند
[+] --------------------------------- 
[0]
مردی دونده شدن
شبیه مردهای دیگر
شبیه آقای احمدی
محسنی
امتیاز
حسینی
مردی شبیه مردهای دیگری شدن
که راه میروند در خیابان
و از عبور روزهای تکراری
عرق میکنند
و خسته میشوند
[+] --------------------------------- 
[0]
کوفه
رفته است کربلا
لباس مناسب پوشیده
ماشین خوب خریده
دامن بلند قشنگ پوشیده
و رفته کربلا
و توی کربلا از تمام میزها
قهوهی کامل نوشیده
و آنقدر زیاد
-عین صدر اسلام-
با تمام مردم از حسین حرف زده
تمام کتابهاش را دوره کرده
و با عینک آفتابی تیره
در کنار نخل ایستاده منتظر
مسلمبنعقیل روی برج
طفلهاش زیر پای اسبها
مردد و مضطر و پرحرف
کوفه
توی کربلا
سر قرار ایستاده است
[+] --------------------------------- 
[0]