Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 

ميدوني خانومي ؟

گاهي ميزنم به صحراي علي الابد ديوونگي، دوني که چي ميگم ؟
قاطي ميکنم، خل ميشم، عوض ميشم، تنم يه بوي ديگه ميگيره به خيالم ميزنه راه اين چند ساله رو برم تا ته سخته .بيخيال ميشم، آروم بيخطر ميشم،ميشينم همش پاي تلويزيون مث اين چن روزه که آپديت نشد نارنگي خوردم تلويزيون ديدم لم دادم روزنامه خوندم چت نکردم حتي ...
برا همينه که گاهي هسم گاهي نيسم گاهي خوشالم گاهي نفله بي ادبي نباشه خانومي زبونم لال يه جورايي پريود ميشم گاهي ...
پريروزي خواب زني رو ميديدم که جوراب خالي پاش بود جوراب بنفش خالي ، اين جوراب بنفش خالي رو يکي ديگه روشنش کرد برام يعني يکي ديگه کشفش کرد گفته باشم حرف من نيست ولي اونکه نميشده ديده باشه ته بازي رو نه ؟ اوني که کشفش کرد به شما بر نخوره ها بي غرض خانوم بوده ، خانوما که نميتونن تصور کنن زني که جوراب خالي بنفش پاش باشه چيه ؟ هان ؟ فقط اين راز بين مرداست زنا بيخبر باشن بهتر . اعتراض داري ؟ زنا که برا خودشون سايت دارن برو بگو به مام بگين ...
به من چه ! خواب و خراب ميکني چرا ؟ گوش کن خواب يه زني رو ديدم که جوراب خالي بنفش پاش بود آرايش روشن داشت مث اينکه ندونه قراره با جوراب بنفش خالي بياد تو خواب من. مث اينه مثلا دکولته صورتي سه دامن ست کرده باشه با جوراب بنفش و حالا لباسو يه هو از تنش کشيده باشن بيرون سوتين کرم سفيدش رفته باشه ، زير دامن سفيد با حاشيه حريرش رفته باشه ، هر چي تنش بوده حتي ، چي ميگن زنا به شورت هان ؟ ميگن شورت ؟ ضايع است يه کم نيس ؟ يعني واقعا شما به شورت ميگيد شورت ؟ خنده داره چه جور روتون ميشه ...
راستي اگه فرض کني که همه چيش رفته بود بند دراز جوراب بنفشش کجا ميره ؟ به کجا گير کرده بود ؟ ول بود دوتا سگک سيا شايد به کمرش بود هنوز يادم نيس ، نميشه اينجور موقعها به اين چيزا دقيق شد ولي يادم از قيافه اش نميره آرايش روشن کرده بود سفيد ميزد صورتش يه جورايي لباش صورتي شايد يه کمي قرمزتر ، خسه بود خانومي ، خسه بود يه جوري که آدم از طرفش رفتن ، از حرف زدنش وحشت ميکرد ...

يه ساعت شايد دو ساعت شايد بيشتر اون نيگا کرد من نيگا کردم تا صب شد لابد...
دس بهش نزدم خانومي ، دس نزدم بهش همش ياد شما بودم ...
ولي اگه شما يه روز ديدي خانومي رد شد دماغ تيز رو به بالا داشت و رو شونه اش از بالا جاي کرست تنگ کبود بود و تيزي استخون جناق زير سينه اشو طرف چپ خون مرده کرده دور سينه هاشو آفتاب نديده سفيد سفيد زده بود با يه کک و مک کوچيک طرف پهلوهاش همونيه که من خوابشو ديدم ...
نه بابا دوس داشتني که نبود ، ولي اينش عجيب بود که جوراب خالي بنفش پاش بود ...

ميشه زنا با جوراب خالي بنفش بيان تو خيابون ؟

 
باران هست و نمي بارد
صليب شکسته بر زمين افتاده
مسيح ناجوانمرد
زخمهاي خويش را به جراح سپرده است

 
هيچي ...

هيچي گاهي به خودم ميگم هيچي بدتر از يه جا موندن و کاري نکردن نيست . هيچي بدتر از اين نيست که آدم دس بذاره رو دست نيگا کنه شغالا سر قبر گرگا ميرينن . حرصم در مي آد گاهي از اين همه عنکبوت که رو جنازه مملکتم وول ميخوره رو سينه هاي برهنه اش راه ميره هر جا رو خواست دست ميکشه هر جا رو خواست نيش ميزنه . دلم ميگيره ميگم به خودم گاهي يه کاري باس کرد ...
راستش اين حرفو که شايد حالا يکي ديگه باس برام بزنه چهار سال پيش خودم برا ملت ميگفتم حدوداي ۷۶ ، ۷۷ سر در گوش هم ميذاشتيم هي ميگفتيم " وقتشه حالا يه کاري باس کرد يه کاري باس کرد " فکرم ميکرديم که يه چيزي ميشه يه خبري ميشه راستش دلامون روشن بود جوون تر از حالا بوديم ، صافتر از حالا بوديم ، آدمتر از حالا ، خيلي بيشتر از اين چهار ساله که به ما گذشته سيايي پيرمون کرد ، فک ميکرديم چه فکرا که نميکرديم ...
يکي آدم بزرگي از اطراف ميگفت ، تاريخ و مردم ما نخوندن خونده بودن اگه ، تکون تکون داده بودن دنيا رو . فکرشو ميکردم ميديدم ما و همسن وسالا برا خودمون تاريخيم ، عمري به ما گذشته تو اين بيست و چار پنج سال ...
به بابام ميگم گاهي بابايي خودمونيم ريديد به تاريخ مملکت رفت هر چي ما ماله کشيديم بدتر شد ...
باباي من اهل عمل کردن نيست منم همينطور حداکثرش گاهي حواسم نباشه تيکه اي در ره از دستم ...
چي کار ميشه کرد هان ؟ چي کار ميشه کرد ؟
ولش کن بلاگو بنويس با دنيا چي کار داري ؟

 
پرنده خسته بود
بال شکسته را گرفت دست
" درسدش مي کنيد ؟"
صداي خنده ها بلند شد
نگاه هم نکرد
بال شکسته را
زير بغل گرفت
پرواز کرد و رفت ...

Labels:


 
...

دنيا هميشه بزرگه بزرگ تر از اون که من و تو همو سر اتفاق و حادثه توي کتابفروشي ببينيم من اداي آدماي خل و در بيارم تو بخندي رفيق شيم ...
دنيا بزرگتر و قديم تر و مزخرفتر از اونه که بتوني بياي پيش من يا من بيام پيش تو
دنيا سياهتر از اونه که چشاي سياي تو پيدا شه بيخود تر از اونه که بساط ما محيا شه نامردتر از اونه که مردي توش پاشه خسته تر از اونه که بخواد چيز خوبي باشه ...
دنيا همش دنياست ، بيخود افتضاح دنياس الکي من ميرم سرکار تو ميري سر کار همه ميريم سرکار تا عمرمون تموم شه نه تو ميدوني من هميشه چارشنبه ها کتابفروشي بعد کار و خسه بودم نه من ميدونم که چارشنبه ها کجا بودي ؟
زن يکي ديگه ميشي ( به درک حسود نيستم که آدم مهربون همين دنيام ) کسي مي آد سر صورتت دست ميکشه ( فک کن منم ) کس ديگه مياد دساتو دست ميکشه ( فک کن منم ) کسه ديگه مياد صدات ميزنه ( فک کن منم ) کس ديگه شب بات ميخوابه ( فک کن منم ) هي ميخوابه شب ميشه هي شب ميشه بات ميخوابه دنيات تموم ميشه...
هر دو يه روز ميميريم ...
خاکمون ميکنن به فاصله سه قطعه ...
شبا روح سرگردون قبرسون ميشيم دس ميندازيم به گردن هم ميخونيم
گريه ميکنيم
داد ميزنيم
" خدا خدا روحا چرا نميشه همو ببوسن ؟ "
دنيا هميشه بزرگه بزرگ تر از اونه که کسي صدامونو بشنفه ...

 
سر ميلاد پنج سالگي دنيا

آدم پريد وسط
حوا اومد به را
سر به سر شدن
خاک تو سر شدن
گل پسر اومد
ريک خدا وا شد

Labels:


 
برا هميشه ...

ميشه ؟
نه نميشه ...
آدما هميشه از تو دورن هميشه يه جايي واي ميسن که دست نرسه هميشه نيسن نمي فهمنت ناراحتي از اينکه فهميده نميشي؟ هو هو اين خيلي جالبه ميدوني تعداد آدمايي که فهميده نميشن چن تاست ؟
خيلي ؟
بيشتر ...
خيلي بيشتر از اونکه خيالشو بکني ...
دروغه دروغه همه آدما يه تيمن، يه تيم متحد، سر يه پا واي ميسن همو ميبينن و منو هي دريبل ميکنن. هي گل ميزنن بهم. هي مسخره ام ميکنن. مگه من چمه ؟ هان ؟ مگه من چمه ؟ يه کمي گاهي گيجم ، اونم فقط گاهي نه هميشه مثلا نميشه آدم خيلي اهل اين کارا نباشه؟ بده آدم ندونه کي بايد به دخترا گفت سلام؟ يا الکي بهشون گفت عزيزم بي تو زندگي برام زندون تنگه که دلشون خوش شه بيان کنارت بشينن اشک تو چشاشون جم شه بيخود ؟ کي قرار بوده اصلا کي قرار بوده ياد من بده آدما عاشق دروغن عاشق هر چي که بدتره زشت تره کثيف تره کي بايست صدام ميزد ميگف دختره دوست داره فقط گاهي احتياج داره دروغي حرفي پيادش کني ، چي کار داري تو بگو ميميري؟ مگه نميميري براش ؟
مردن ؟
آره...
مردن ...
عجيبه اين مردن يه جورايي، گاهي گم ميشم ميرم تو خودم بهش فک مي کنم ، نه زياد ، يه جورايي خوبه مث خواب ميمونه نه ؟ مث خواب ؟ سررو ميذاري زمين و همه چي صفر ميشه ، راحت راحت انگار نه انگار که بودي اصا نه انگار که قرار بوده بار مصيبت زندگي رو شونه هات بکشي ، نه قراره فک کني که عواقب خواستن ات چيه که وقتي کسي رو ميخواي براتو برا اون يعني چي زندگي تموم ميشه راحت فقط يه حقيقت ساده ميمونه که
مردي ، نه درسي هست نه کاري نه شرکتي نه علي اي همه چي يه خواب ميشه يه جا جمع ميشه و بعد همون يه نورم محو ميشه مث مونيتوري که خاموشش کني . زياد هم بد نيست ها مردن ؟ نه زيادم بدنيست ...
حالت خوبه ...؟
اي بدنيسم تو چطوري ؟

 
سرزمين سرخ مردم سبز ...

ديوونه ريشويي صد سال پيش صدا زد که کس خولا تاريخ و بايد از اقتصاد ديد ، بدم نگفته يعني حالاش که فک ميکنم ميبينم که بد هم نگفته ...
نميدونم کي بود ( يعني ميدونم کي بود يکي از رفقا بود ) که گير داد بريم مشهد اردهال قاليشويي ببينيم . مزخرف ، افتضاح ، اگه اين چوب بازي مصنوعي تهوع آوري که من ديدم مايه افتخار و نشونه فرهنگ مملکته بسيار عالي انتخاب کردن يه دسته جلنبر لات عقب افتاده ( به درک که کسي اهل اونورا حالش گرفته شه ) را مي افتن تو خيابون چوب دسشون و بدو بدو ميکنن اينور اونور و همو يا مردمو چوب ميزنن هيچ خبري هم از هيچ جور چيز قشنگي هيچ جاش نبود. آخرش هم چن تا برادر بسيجي مراسم مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسراييل و درود بر اين و زنده باد ايشون را انداختن ، البته اتفاق اصلي براي محليها که شايد فقير ترين مردمي بودند که اين چن وقت اخير ديده بودم بازاري بود که هر سال کنار مراسم برگزار ميشد ملت آمده بودند اکثرا مهاجر افغاني اينجا آنجا بساط پهن کرده بودند بنجل ميفروختند ما بين مردم گير افتاديم دختر ها که ضعف کردند تقريبا بلبشويي بود ...
گير داديم به مسوول تور که خوش نگذشته گفت بريم ابيانه ...
چقدر ميشه دو جا با اين فاصله نزديک از هم دور باشن ، اولين چيزي که ديده ميشد اين بود که تو ابيانه بر عکس مشهد اردهال شکما سير بود ، دوس داشتي خودتو گول بزني چشاتو ببندي به خودت بگي هيچي ساختگي نيست ( که بود ) ولي مردم همونجور بودن که ميگفتن تو ابيانه مهربونن به همون صميميتي که تو عکسا هست با همون لباسا ، همه جا پر گل و سبزه انگار نه انگار تو يه دهات سرزمين مصيبت جاودونه ايروني ، بر و بچه هاي ميراث فرهنگي براي توريست ها يه بهشت پلاستيکي درست کرده بودن که مثلا اينجا ايرونه ...
منتهي همه که رفته بوديم ميدونسيم که اينجا ايرون نيست ، ابيانه همون قد تلخه برا وقتي که از اون همه قشنگي به خودت مياي که تخت جمشيد تلخه که تاريخ تلخه ، اينش تلخه که ميبيني ميشه ، ميشه ايروني تيپا خورده همه دنيا مايه تفريح کمديهاي بعد از ظهر بلاد غرب ، اسباب عبرت اين و آن کشور سر راهي که دختراش تو بازار عربا جفتي صد تومن چوب حراج ميخورن ميتونسته بزرگ باشه نه بزرگ لااقل ميتونسده خوب باشه نه حالا سر مملکتاي دنيا لااقل يه مملکتي باشه کنار هزار مملکت ديگه دنيا ...
به خودت ميگي شکما که سير شه اونوقت ...
ميخندي خنده ات ميگيره از حرف خودت که چه دوره جه تلخه...

 
داداشم حسن آقا نوشته بود برام که بلاگ راپرت يوميه را هک کرده اند .
راستش من از آن قماش آدم نيستم که به داد ملت ميرسند و به فکر بقيه، سرم به کار خودم گاهي چيزي بنويسم و گاهي حرفي جايي گفتم به خودم بيخيال. چه برسد به اينکه دادم را بلند کنم که هوي کثافت سياسي! گند اساسي! ديوث ! دستتو بردار از اين جا اين يکي را محض هر خدا که ميپرستي به گه نکش...
ديروز رفتم منتهي سر وقت بلاگ خودم هر چه کردم باز نشد خيال کردم هک شده حالم گرفته شد مثل اينکه آب دو قدمي باشد و تو از تشنگي نفله شي حس افتضاحي بود شايد به همين خاطره که من جرات ميکنم امروز بنويسم برا هر کي که هست که به خودش حق ميده پا رو گلوي کسي بذاره :
هوي کثافت سياسي! گند اساسي! ديوث ! دستتو بردار از اين جا اين يکي را محض هر خدا که ميپرستي به گه نکش...


 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM