Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
راجع به ازدواج شما حرفهای معمولم درباره ی ازدواج را نمی توانم بزنم. این مساله خوشحالتان می کند؟ خوب خفن ترین و بدبین ترین آدمها هم گاهی
بله
ما هم گاهی...
 
شبها
قطرات بارانی چند
کوهی چند
درختی چند
چند
و صدای چند چند
در سینه ام
من را
 
فری و لاله فردا ازدواج می کنند طبر هم دو سه هفته ی دیگر می رود آمریکا احساس می کنم دارم ولی فکر می کنم که نه تو نداری همه چیز زندگی همینطور است. با همه چیز زندگی مخالفم
 
مردم به من
گف
تند
با تن سیاه توی آف
تاب
بلند بود تا ته آس
مان
مال ما بود کو
چک
چک ریخت اشک
هاش
دو اوی من بود
 
دیروز رفته بودم ساوه بعد هم برق رفت نشد که آپ کنم

 
جامدادی

باد زرد می آمد
باد آبرو بر
باد دامن کُش
گفته بو بابام
گریه بو مامام
دادام
بازو گرفته بو اون شب
گفته بو اون شب
"آبروم یعنی مرد"
گفته بو مامام
"روسریت / آقات"
گفته بو دادام
که
" از کون من
اکثر همکلاساتو...
جیغ می کشیدن
و چاقیشون
زیر رون
من
شل می"
فشارش داد
"این...
کل
حرف عاشقونه مرداست"

ظهر
توی یک خجسته ی ساکت
پیش فیروزه
لای کاشی آبی
گوشه ی مسجد
آجر قرمز
از نشستن آروم من
تشکر کرد
 
هر دو تای چشمهات
حرفای تازه ان
هر دوتای دستات
حرفای تازن
هر دوتای پاهات
حرفای تازن
می ری
هیکلم آویزون
دینگ دینگ
پشت سپرهایت
 
گلابتون آرمورد

عکسای داشیا
نقاشیاس
حرفش مفته
هر کی گفته
دست و پا تو جمع کن
تا داری
اینو
رودخونه گفت


عکس کاشیا
حرف داشیاس
بسملاس
کاشیارو نیگا
بیا
بیداری
اینو
پروانه گفت


بچه جون
رتیل جون
جز کویر
جایی نمیری
کویر
ساکت نشسته بود
عین داشیا
عین کاشیا
 
روزهایی که می نویسم
روزهایی که نمی نویسم
 
سراغ گیر غفلت ها
باد است
دست گیر نامردم خانه بر زادی
الاغ بی کاه و یونجه
زحمت کشد می
توی آسیابها
بار می برد می
آب کیر گلها را
بوی کس می برد
از اینجا
به آن آقا
مگس برای جنازه های
خاک برا جنازه های
خلافی است کلا باد
پر می شکند از
ناز می کند اگر
نشسته باشی
کلا باد
موجود احمق و خلافی است
 
بوس بوس
بوس بوس
من از دامنت
به معراج می روم

 
از اصفهان آمده ام و خسته هستم
همین

 
و خودت را
ادیت نکن کس کش
با خودم گفتم
خودت را
ادیت نکن کس کش
و لبخند بزرگم را
تحویل خودم دادم
تو هنوز
با خودم گفتم
هنوز من
از خودم کتک خوردم
تو سرم زدم گفتم
بهترین
آخرین
تهش
سلطان
جهان سیاهت
پر از حرفهای جادویی است
 
صدای خنده ی هیولا شنیدم
همین شروع adventure من شد
در کمال سادگی من
در کمال نقاشی
هیبت خود را
یعنی
ستاره را
می کشیدم در
عکس برگ بیچاره
مورچه محزون
مرد تنهای پارو زن
عکس های آبی رنگ
می کشیدم بر
هیشکس
حرف من را
نمی فهمید
جنده خانه مان مسجد داشت
من نماز خوان اولش بودم
صب
حان در را
پیش می کشیدم صب
آب زدم
آنجایم را
و برای
کبوتر مرده
مسح کشیدم
آن جا را
فرشته ها
آمدند
از توی عرش ها
و من
تمیز شد
براق
برق می زدم
برق رفته ی مردم
برق می زدم
جیبهای مردم
دستهای مردم
چشمهای مردم
من
بعدش بود
فرشته ای را که
الماس قرمز آورده بود
کشتم
خونش را
و کونش را
لباسش
جیغ
حالا
کادانس پایانی
توجه کن
کس کش
کادانس پایانی
پایان adventure
صدای هیولا شنیدم
 
زیاد غیبتم
مکن من را
بنفشه بیشتر بکار
در قبرم
به خاطر دردم
و لاله بگذار بر قبرم
علائم شهادت
پشت من بخند
رو به رویم نمی شد
نگاهم تقصیر من نبود
چشمهای هر کس
تازه
زیاد غیبتم نکن
من
کار نداشتم
نقطه
دنیا کوچک بود
علامت تعجب
آنقدر
که من نمی دیدم
تعجب
سئوال
حروف اضافه
چند عارق ساده
صدای شاشیدن
نه
ساده نبودم
نبود دنیا
من
فقط
بدون رفتن
من
به آخرش
می رسیدم حیف
 
تند تند
من داستان من را
درباره خودم را
روی بالهای من
نوشتم
تند
از روی پشت خودم
قل خوردم
رفتم با سر
پشت گردن خودم
عکس خود را
پروانه را کشیدم
و هنگام کشیده شدن
از غصه های نقاش بودن
جیغ قرمز کشیدم
 
اینها
حرفهای توست
علی
گوش کن
حرفهایت
هلاهل است
فکر درد باش
کلاهت را قاضی کن
فراموش کن
خودت هم
خودت را نمی فهمی
 
به اینجور نوشتن عادت ندارم هر چیزی که می نویسم را به جای سیو کردن پابلیش می کنم. سکوت کردن کار خیلی سختی است...
 
این جور عجیبی از نوشتن است که من به آن احتیاج داشته ام مثل این است که دو سه ماهی به جنده های خفن ترین جنده خانه ی تایلند فرصت تنها خوابیدن بدهند. آدم می نشیند یعنی فکر می کند که می نشیند و فکر می کند ولی اینکار را نمی کند هیچ. می خوابد خوابیدن خیلی خوب است. جق زدن در تنهایی هم خوب است فقط وقتی جیغ می کشد آدم آنوقت که واقعا به ارگاسم رسیده باشد...

 
حس جالبیه اینکه آدم بنویسه و هیشکی نتونه بخونه اگه من باشید
 
یکی دنیا اومد امروز
یکی مرد
نمی دونم
فک کنم این حقیقته
من چرا دنیا نمی آم؟
چرا نمی میرم ؟
فک کنم اینم حقیقته
 
این همه سال ما
ما خوب این همه ساله
درخت پارو کردیم
برگ خشک درخت خوب
-توضیح-
و فکر کردیم
خواب دیدیم
خوابهای با کلاس غیر خلافی
-توضیح-
یخ بریدیم از زمستان
امید بریدیم
تا ته اینجا
نفسهای ما به
شماره افتاده
مردیم
-توضیح-
 
شیرین
شیرینم
بده ببینم
بده ببینم
 

Orgy


- پروک انگشتش
لا به لای سرمه ای هایم

- فوت آرامش
گیسوانم را

- خواستم بگویم
آب
حرفهای بسیاری
رفته بود از من
مثل خون از من
خواستم بگویم

- آ...
پیشانیش
با نفسهای من تصادم کرد
تیس...
بال پلکهاش
صورتم را سوزاند

- موهاش همه سشواری بود
شکل چشاش اطواری بود
"پایین لاپاش" (لای سینه هاش) بخاری بود
من تو چشاش بچه بودم

- به نفسهای من عادت کرد

- گفتم
زی...نگ
خانوم
توپ من
تو
حیات شوما نیافتاده؟

- به نفسهایم عادت کرد
به بوی ترش در سینه هایم عادت کرد
تفهایمان با هم قاطی

- به نفسهایم عادت کرد
به فوت آرام اسب عادت کرد
دستهاش دوید روی پارچه

- به نفسهایم عادت کرد

- به نفسهایم عادت کرد
گرم بود
گرمم شد

پنکه را روشن کرد -
 
سکوت
کلمه لعنتی سکوت
این همه مردم
که توی سینه ی من
حرف می زنند

 
خشمگین نیستم

خوب من بی خیال می شوم بدون اینکه از بسته شدن دریچه های آخرم به زندگی خشمگین باشم. یکبار نوشتم که کم کم زندگی را دارم ترک می کنم. خواندن را و فیلم دیدن را ترک کردم. فکر کردن را ترک کردم. تلاش کردن را. تنها رابطه من با شما. گفتن بود که کوچکش می کنم یعنی کردم. و نوشتن بود که این آخر آن است...
نوشته ام در حد انتظار غمگین نیست. به درک وقتی تنفر دارم نمی توانم خیلی غمگین بنویسم. روح من را آنقدر سوراخ کرده اید که از خودش خالی شد.
صحبت از کارهایی که کردم مزخرف است. می شد اینکار را ادامه داد. به درک که ادامه ندادم...
حوصله ی دعواهای جدید را ندارم بوی قیر و خون همه جایم را پرکرده اگر اوضاع از این مزخرفتر شد. احتمالا سایت را پاک می کنم کلا. بهتر شد دوباره می نویسم

فعلا خداحافظ

 
جهان را
به توان خودم رساندم
آرزوهایم
خیالات من
در جهان ضرب شد
و من آنقدر
با خودم جمع شد
که من خودم ما بودم
 
سوزنت
نوازش است روی پوستم
نشترت
نواله ای برای مشتری است
 
درختها
شاخه های هم بودند
دشت دست دراز کرد
دختر را برداشت
دختر را بوسید
 
او معنی من را نمی دانست
من
خیلی
بالا بودم
خیال کرد درختم
تکیه داد
و من برگ در آوردم
خیال کرد
بادم
یله شد
من وزیدم
خیال کرد سوزنم
نخ داد
و خیاطی کرد
تا که درباره ی بزرگم و اینها
تا بیایم
بگویم و اینها
دستهایش
تکه های وامانده ی من را
عین منجوق
توی در دامنش
دوخته بودند
 
تا دست زدی به من
کیر من
بلند شد
کفن
به تن چسبید
نباید عرق می کردم
کت و شلوار
مردنم خراب شد
این دزدهای ریش دار
چرا دیگر قرآن نمی خوانند؟
قرآن خوب است
ضماد بود
روی شعرهای خودم
برای زخم های آدم
راستی
قد یکی دو پک تریاک ؟
برای مرده ای که اعصابش سرد
LSD نداری؟
دلم تنگ شد اول
دلم ریلکس شد بعدا
وقتی که مردم
دلم ریلکس شد
یا
دلم ریلکس شد
تمام چیزهای توی داستان
با هم اتفاق افتادند
و در یک آن
برای تمام بدبختی هام
مجازات ی شدم
و حالا
قبر من
استادیوم آزادی است
به هر طرف که خواستم
دراز می شوم
سیخ می شوم
به هر طرف که خواستم
برای با بدون
هر کسی
هوا سرد است
جهنم نیست
تلقین بده من را
من نمی فهمم

 
خسته ی غروبم
خسته ی خسته
در سینه هایم
به زودی پاییز است
و دردی آرام
از کشاله ام می آید بالا
همراه بوی حیض
خسته ی خودم هستم
گشنه ی گشنه
تنهاییم را
با هیچ دیوانه ای
قسمت نخواهم کرد
 
معنی بی اندازه با خیلی ، خیلی فرق دارد. یک ملیون بی نهایت نیست خنده ام می گیرد وقتی می بینم دیگران خودشان را با من مقایسه می کنند

"یادداشتهای خورشید"
 
اینکه گفتم خرابت هستم
رمات نیک است
و اینکه رمات نیک
یعنی چه
یعنی که
آدمی مثل من بگوید خرابت هست
یک جمله ی
رمات نیک است
بی نهایت
معطوف
به آن چیزی
که دیگران نمی گویند
 
هلو
ایز ایت می؟
ور یو لوکینگ فر می؟
فر لاو؟
هلو
آی ام وری
خسته
وری غمگین
وری مشغول
وری غم گرفته از بدبختی
هلو
دلم گرفته ولی
هیچ حرف تازه ای ندارم
 
راه زندگی را
می رفتم
همان حوالی شب بود
که یادم افتادی
دمب قرمزت دورت پیچیده
لاک سبزت
بر پشت
گیلاسهای قرمزت
روی گوشها
بین بوته ها
می جهیدی
و یک برنو خفن
دستت بود

صدا کردم
"اوووووووووو..."
یعنی گرگم
بترس از من
خطرناکم
همان موقع بود
که سینه هایت لرزید
و با یک شات آبی
من را کشتی
من را کشتی از میان پیشانی
و روح رنجدیده ی من می خواند
"ای تیر غمت را..."
گلوله ی برنو را می گفتم
و روح رنجدیده ی من می خواند
"صنما جفا..جفا صنما"
و در همین حالت داغان
دندان نیش سگهایت
با گلویم
آشنا شد

 
دروغی که
گفته بوده ام را
دنیا
باور نمی کرد
تو اما من را باور کردی
و دنیا مبهوت
شبیه حرفهای ما شد
دروغهایی که
تو گفته بودی و
من باور کردم
دروغهایی که من گفتم
و تو باور کردی
 
توی باغچه مگس کاشتم
درختهای مگس
پرواز می کنند
خانه پرواز کرد
این طبیعی بود
آب باران
برای درختهای مگس کافی بود
و ما تا
به دود کارخانه مگس کش سازی
نخورده بودیم
عاشقانه با هم
ویز ویز
پرواز می کردیم
 
شاید این جمعه بیاید 3

آخرش
عصر یک روز جمعه
مرد ریش دار قدبلندی
با فراک سبز
از خیابان تیره
توی باران آمد
با غرمب
مهربان قدمهایش
و ناله ی در
و نور باریکی از شکاف در بیرون...

- هر چه تهدیدش کردند
می گوید
"هه"
هر چه فحشش عمرن
چیزی نمی گوید

- می آید آرام
و روی کله ی من
و روی کله ی بچه های دیگر لاغر
دست می کشد

- صاحب الزمان
محله می شود
سیگار می کشد در کنار محله به آرامی


ساعت از ده گذشته بود
و باران تندی آمد
کتش بوی نا می داد
خیلی از زنها بعدن ها گفتند
آمد آرام
مثل اینکه نعش مرده آورده باشد
سیگار لاغری زیر پل کشید
و بعد...
توی مه گم شد

 
خواب می بینم
می خوابم
و خواب می بینم
حالا که دنیا کیری است
خواب می بینم
می خوابم و
خواب می بینم
 
بارالها
از آن بالا
به حرکات
خفن در من
نگا کن
به عرقی که روی پیشانی نشسته
چینی که بر پیشانی
گرهی که بر ابرو
من بی دلیل نیستم
چیزی باید
باید چیزی به من داده می شد
حواست هست؟
 
حدیثه

حلقه ی طلات به گوشم
یعنی
چاکرم
گفتم

"منم ببر
اولیس جون
منا ببر
جارو کشم برا کشتیتو
باربرم توی لنجات
ناز شونه ریشت
غلامت
گه خورد
غلط کرده
اگه کسی رو خورده
غلامت
گه خورد
غلط کرده
اگه مغرور بوده گاهی
نعره می زده
گوسفند درسته می خورده و اینا
نون ریزه های موشاتو
صدقات گدای پادر کن
نذار نرو منو اینجا..."

غریبه نیستی
فکرای بد اومده توم
رفتم جدی
توی کار عروسی
توی کار بیمه
توی کار ارشاد
دلم تنگ میشه گاهی
حواست به من هس؟
هنو ایجایی؟
دلم تنگ میشه گاهی
باورت میشه؟

سر صبحی با
به رسم دیوا
محتلم شدم
سر صبحی با
صدای دریا
فک کردم که داری
می ری
فک کردم که
تنهام
کارم تمونه
رفتم آب
فکرای بد کردم
گفتم آخیش
جونم
نعوظ شد بالله...

خواب بد دیدم
با همی یک چشم
خواب بد دیدم
باقلا بو تا بالا
او بالا
تار و تخم مرغ و
مرغ طلایی
تا سرم تا
بیرو شد از ابرا
تو او بالا
زدی تو چشمم
پرت شدم
میو دریا
هر چی بغل کردم دریا بود
پر از نهنگ بود دریا
رد می شدن
لا به لای لنگام
صدا کردم
"اولیس"
بلند صدا کردم
"اولیس"
کشتیت رفته بود
کشتیت رفته بود
 
بادبانهایم پاره شد
باد تو
آنقدر سخت بود که
بادبان من
پاره شد
و کرور کرور ماهی
از توی دریا جوشید
هر ماهی حرفی
در دهانش
بادبانهای من
پاره شد
و من
استخوانی و لخت
با جیر جیر فزاینده
روی پله هایم
خودم را
به موجها سپردم
کون به سمت خورشید
رو به سوی دریا
 
"صدای پرنده ها جیک است"
دست گذاشت روی گلوم
گفت
"قار؟
برای منقار کوچک تو؟
هه
بگو حالا جیک"
گفت
"بگو حالا"
گفتم
وق
یعنی سرم درد می کند
وق یعنی
کثیف و داغانم
خر
یعنی گلویم را ول کن
لبخند زد
صبور بود
"بگو حالا جیک"

 
تورهای تو
پیچیده است
مثل دنیا

و لباس تو
پیچیده است
مثل دنیا

دستهای تو
ساده است
مثل دنیا

و نگاه پیچیده ام
عمیقا
به نگاه ساده ات
پیچیده
 
این خط سرخ
روی آسفالت
جای هیکل من است
که زنها کشیده اند
زمین
سر به دنبالشان تا خورشید
مثل لاشه سگ
پشت یک گاری خسته
جای کیر زخمی من
مرزهای روشن
اد
بیات معاصر است
آن طرف را نگاه نکنید
آن سوی خط
مردهای پاچه خوار و
زنهای لخت می بینم
 
شتر حیوان خیلی تنهاییست
به خاطر تشنه نبودنش
 
Spiderman

سایه ام با تو می گوید
"شرمنده ام پروانه ی زیبا
تو به شدت خورده خواهی شد"
 
گفتم بشور من را
و پهن کن من را
اگر کثیفم
تنبیهم کن
اگر شعرهایم تخمی است
گشنه ام بگذار
اگر چاقم
اگر خسته بودم
مرا بر زمین بکش
ولی وقتی
تنها هستم
غمگینم
و مثل یک مورچه راه می روم
و داد می زنم کف دستت
به من محبت کن
 
یک صدای
نفس کشیدن
در میان پستانت هست
که جور غمگینی ادامه می یابد تا
پیشانی
و غمگین تا میان پایت
می گریزد
یک صدای بال پروانه
در زیر آغوشت داری
دو تا شمع ضایع
توی چشمانت
هر روز خودت را می شوری
و شورت تازه می پوشی
ولی بوسه های من
از تو
پاک نخواهد شد
 
اگر کسی فکر می کند خفن است و شاعر بهتریست اسمش را بنویسد اینجا تا بیایم و حالش را بگیرم
 
هیچ کس حواسش به من نبود
من با خودم
عجب حالی می کردم
حوض خانه ام زعفرانی بود
در تنورهایم
کلوچه می پختم
از تمام دریچه ها
عنکبوتهای شادمان آویزان
گلهای خانه
پروانه ها بودند
کوهم
پستان بود
هیچ کس نگاهم نمی کرد
ریلکس
شادمان
بدون گرفتگی
قایق برگی
حوض خانه مان بودم
هیچ کس بی خیال من بودند
داشتم
قهرمان دنیا شدم من می
اشکهایم را
با صدای تشویق مردم پاک کردم می
well done قهرمان
well done
con
گرات بالایی
مردم گفتند
well done قهرمان
well done
بفرما جان
این کاپ افتخارت
این
آتاری طلایی
گریه افتادم
گفتم
جایزه هامه
جایزه ی خودمه
مال خودم
جایزه هامو
به هیشکس نمی دم

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM