Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
هر آدمی یک قصه دارد. که اصلا زیبا نیست ولی همیشه غمگین است. خاله ام یک داستان برایم تعریف کرد که هنوز توی کله ام دارد چرخ می خورد. می گفت رفته و از گلفروشی گل فریزیا خریده _من نمی دان فریزیا چه جور گلی است ولی می گفت گلهای ریز و خیلی خوشبویی دارد) می گفت بعدش که سوار تاکسی شده راننده ماشین از او پرسیده که اسم این گل چیست خاله ام گفته فریزیا و بعد راننده این شعر را فی البداهه سروده، خاله ام طرفدار ادبیات قدیم است پس من باید شعرش را می گرفتم:

ولی من مریم را دوست دارم
ولی مریم خیلی نامرد است
من را فرستاد جبهه
خودش اینجا شوهر کرد
حالا منهم جانم باخت
خراب شدم
اینجا
این بالا به من
غذا می دهند مجانی
می روم غذا بخورم خانم
فعلا خداحافظ

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM