برای مخزدن
مثل gifهای قدیم
دکمههاش را
گنده گنده واز میگذاشت
اما عفیفه بود
- عفیفه بودن
تصمیم سختی ست
که بسیاری از زنها
در اوایل جوانی -
مدت زیاذی عفیفه بود
و اعتقاد داشت
به چیزهای زیادی
مثلاً به نماز
به اینکه آدم باید
و اینکه آدم را
زشت است اگر
با چادرش در سر نماز
و شعرهای من را
جزو تآریخ شعرها نمیدانست
- ادیبهاش همه
ریش داشتند توی عکسها
و تمامشان عصرها
یومیه میخواندند
شمع داشتند
زیاد میخواند
خیلی گریه میکرد
به شعرهای من میخندید
میگفت رختخواب
جای شعر خواندن نیست
با کفش نباس رفت روی مبل
توی تختخواب
میگفت
فکر میکنم کتابت که چاپ شد
- و بعد این صحبت
ادامه نمیداد -
به من شک داشت
به تمام چیزهای جهان شک داشت
[+] --------------------------------- 
[0]