سپردم مرا توی دیوارها دفن کنند
شانهبرشانهی
لاغران پیچکها
تا صبح
ماه بیاید کنار پیشانیم
تا غروب
آفتاب بتابد بر پشتم
سپردم مرا
ایستاده دفن کنند
روی. سینهام بنویسند
ایستاد
سرو بود و فلان
سپردم
احترام بگذارند
فوارهی قرمز بگذارند
و شستشوی مدام
اما
«کدام بود قبر من؟
کدام؟»
روح دیوانه در میان دشت
میگذشت
[+] --------------------------------- 
[0]