حالا که نمیخوانید
اما جسارتن
بعدن ملاحظه گردد
حسب امر
در غروب
یتیمی از کلمات دیوانه
خود را
میان خم شراب می...
نرینی ها..
من شاعری چل
و ان ساله ام
و در چهل و ان سالگی
شاعر دیگر
زیاد خم شراب ندارد
چندتا پیالهی کوچک
و هر چه توی یخچال بوده را خورده
و دیوان شعرش
کپهای از کاغذ پاره است
شاعری که اسم ندارد
و برتن جهان خلافتاتوی پرندهای است
[+] --------------------------------- 
[0]