Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
برای وقتی که آخرش مخت بخورد

حسین آمده است
با زخم زیر گلویش
و دست توی دست آقایش مهدی

حسین انگار
در بهار آمده است
شانه به شانه ی "لرزان" هر دوازده داداش
دست توی گردن زینب
سر به شانه ی مامان

حسین انگار آمده است
با "زبر"ی عمیق ته ریش بی خیالانه بر چانه
امید شبهای در مدینه
وقتی که آقا خلیفه بود

حسین انگار
از چهار سوی دنیا 
رسیده از نو اینجا
و روی تمام درختهای باغ
 عکس قلب کشیده
برای اسبهام سوت زده
روی گربه هام دست کشیده

حسین انگار
در کنار من نشسته
خاک اره ام کرده
سمباده" ام کرده"
حرف زده با من
شکست داده از نو تمام کوفه را

حسین انگار
با ملایک نشسته
حرف گفته
وحی کرده
از بهشت برنگشته هرگز

حسین انگار
شمشیر زده تا شب
و خسته شده
سرش را زیر سر گذاشته 
خوابیده باشد

اینجور خوابیده عزیز دلم توی تنهایی

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM