انسانی را میشناسم عاشق در زندگی
بودن را نه برای بودن
در وسوسهی خواستن میخواهد
- یادت می آد کی بود؟
همون که فکرش ُپر از پرنده بود
انسانی را می شناسم عاشق در ُگل
باغ را نه برای باغ
در وسوسهی شکفتن میخواهد
_یادت می آد کی بود؟
همون که نگاش ُپر از بنفشه بود
انسانی را میشناسم عاشق در طلوع
روز را نه برای روز
در وسوسهی گذشتن میخواهد.
- یادت می آد کی بود؟
همون که دهنش ُپر از گلایه بود
انسانی را میشناسم عاشق در رویا
تو را نه برای تو
در وسوسهء زیستن می خواهد
- یادت میآد کی بود؟
همون که دلش پر از جوونه بود
منصور كوشان
[+] --------------------------------- 
[0]