Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
پنج شنبه، 8 اسفند 1392
 
بعضی آدمهای احمق, فرق آدم شلاق خوب خورده ی لخت توی دشت را با گورخرهای خط قرمز نمی فهمند. اکثر آدمها نمی فهمند هیشکدامتان نمی فهمید
 
اگر کسی پرسید
بگو
رفته بود
بگو
کس خل
معنی حرف آدم نمی فهمید
بگو
زندگی همه اش سکس نیست
نان می خواهد
مبل می خواهد
تلوزیون می خواهد

مردم تو را می فهمند
دنیا
مثل امثال من کس خل نیست
 
غروب می شود
آخرش غروب می شود
و در جواب پلک های ماهی ها
ماه توی حوض افتاده
غرق خواهد شد
 

کار دنیا همین ه نگام کرد گفت کار دنیا همین ه به هر کسی اون چیزی رو می ده که نمی خواد
کار ما همین ه نگام کرد گفت کار ما همین ه هر کدوم اون چیزی رو می خوایم که نداریم


سه شنبه، 6 اسفند 1392
 
مرگ
روی زانوی من نشسته است
با همان کون استخوانی مالوف
و کون مرگ
از پای لاغر من
عرق کرده است
و درد گرفته
 
دارم تلف می شوم
و این تلفات
ملحقات داستان ناموسی است
ملحقات جر داددن
گریه کرن
مشت زدن تو دیوار
و تمام این تلفات
که بازی فرم است
چند تا حرف ساده ارد
را
یعنی
من
تو
یا او
چه فرقی دارد
مهم تلف شدن است

اتل اتل فوتوله
یه مرتیکه سوسوله
مار بدون دم شد
تو خم کوچه گم شد

اتل کتل داش علی
تا ته خط پاش علی
جن بدون سم شد
تو ته کوچه گم شد

 
دک

دستش را
کشید و رفت
عین باد
روی پرپر قاصی قاصی
 
مثل اینکه آدم
تنها نباشه
غمگین نباشه
ولی
مامان آدم
مرده باشه


دوشنبه، 5 اسفند 1392
 

برای دریا
اسم نمی گذارم
دریا همینطوری گمنامش زیبا است
همین خوابیده روی ساحل با
همین موهای آبی نرم
و همین صدای نفسهایش


 
غم تمام شد و دیوار دنیا گلزار

هر جا 
پروانه دیدم 
با غم
براش عکس گل کشیدم


جمعه، 2 اسفند 1392
 

وقتی کلاغی در آسمان محو می شود کم کم نباس خیره به محو شدن اش نگاه کرد چون نگاه خیره خیره محو شدن اش را عقب می اندازد کار درست این است که آدم چند لحظه ای سرش را پایین بیاندازد به کون دختری دستهای بچه ای چه می دانم دماغ دلقکی و فکر کند حواس اش نبوده اصلن این منصفانه تر است این خیلی منصفانه تر است

چرا شما نگام می کنید پس کس کش ها؟چرا نگام می کنید؟
 

یک جور شلوار راحتی است که اسم اش را بلد نیستم سئوال که می کنم اینجا کس کش  ها بش می گویند pants آمریکایی جماعت همین است اسم مرض ها و جرایم را تریلی می کشد می برد یعنی انقدر گنده اش می کنند که بعد مجبور می شوند کوتاه اش کنند ولی به چییز به این مهمی که می رسند به شلوار نرم چسبانی که باهاش می شود خوابید و داغ می شود و می شود صورت گذاشت روش و نفس کشید و هورت هوا رد می شود از توش و داغ می شود گوشهای آدم روش می گویند pants فکر که می کنم این کار مردم دنیاست تمام چیزهای مهم را ساده و چیزهای بی اهمیت را پیچیده می کنند
 
شب
چشم چارمش را به من دوخته است
و سه چشم دیگرش را برای تو گریه می کند
باشد
تمام چشمهاش مال تو
همین یکی چشمم هم
برای تو
ولی
شب
دارد
تمام چشمهاش را
گریه می کند

 
شرح این عاشقی

چشمهای آبی
و علامت  ستاره
من هم که
خلبان تابلوی سقوط کرده بودم
کویر هم که
بد کویر گرمی بود
گفت
"برام عکس کس بکش
شبیه کس خودم باشه"


چهار شنبه، 30 بهمن 1392
 
فرصت کنم درباره ی تو
یا راجع به مردن
یا راجع به مردن از تو یا
با تو
می نویسم
الانه اما وقتت نیست


دوشنبه، 28 بهمن 1392
 

دوست داشتم
مکانیک ابلهی باشم
توی یک پورنو طولانی
با دستهای چرب
و ریش نیمه تراشیده
که آرامش coach ها را
برای کردن کسی
کدر نمی کردم
تمام پیچ های ماشین ام را
باز و بسته می کردم
دستهام را می شستم
و خسته
در سفیدترین تختخواب دنیا
تنها
می خوابیدم
و شاید
شاید
خوابت را می دیدم
 
و شاعرها
توی تخت کتابها
با حرفهایشان خوابیده اند
و بوی ملافه
ملافه های سفید
کلمات آرزومندشان را
بی قرار کرده است
باید دوبراره سکس کنیم
باز هم
باید دوباره سکس کنیم
 
برای لب های صورتی ات

قبل اینکه سینه هات بزرگ شود
باید کسی تو را
با طناب ضخیم سفت
به پایه های تخت ببندد
رها کندت تا
سفید
روی تخت جیر جیر کنی

 

تنهایی
انگشتر عقیق آقاست
مثل پرتغال پوست کنده ی درشت
با حرفهای سیاهی که معنیش را
فقط خودت می دانی
و فرشته هایی که
فقط برای تو می آیند
تنهایی
و با انگشترت آقایی
ولی هر چه می کنی
صبحها که سرد می شود
دست راست بیچاره
توی جیب جین نمی رود
 
 کس خول طوری

ما از مرگ پایان نیافتیم
و هیاهوی ما
مثل جیغ بچه های بیرون پریده از آموزشگاه
مثل هول زنها در
توالت هواپیما
مثل هول هیچ ساله ها
وقت دیدن پستان
وقت خوشحالی
ما مثل بادها
یک نفس ادامه یافتیم
لا به لای موی کسی
یا توی گندم زار
یا هر دو
و تمام کویر
تمام کویر
رد پای غمگین ما بود
دور شدیم
آنقدر دور شدیم
تا مردن دیگر
 دنبال ما نیامد

یکشنبه، 27 بهمن 1392
 

انسانی را می‌شناسم عاشق در زندگی
بودن را نه برای بودن
در وسوسه‌ی خواستن می‌خواهد
- یادت می آد کی بود؟
همون که فکرش ُپر از پرنده بود
انسانی را می شناسم عاشق در ُگل
باغ را نه برای باغ
در وسوسه‌ی شکفتن می‌خواهد
_یادت می آد کی بود؟
همون که نگاش ُپر از بنفشه بود
انسانی را می‌شناسم عاشق در طلوع
روز را نه برای روز
در وسوسه‌ی گذشتن می‌خواهد.
- یادت می آد کی بود؟
همون که دهنش ُپر از گلایه بود
انسانی را می‌شناسم عاشق در رویا
تو را نه برای تو
در وسوسهء زیستن می خواهد
- یادت می‌آد کی بود؟
همون که دلش پر از جوونه بود

منصور كوشان


پنج شنبه، 24 بهمن 1392
 
من شاعر نیستم من مریضم به فریادم برسید
به فریاد من برسید
به فریاد من برسید

 
و من جهان را دوست دارم
تمام حرفهای نگفته ام را
دخترهای نبوسیده ام را
روزهای ندیده ام را
می خوابم
اندوهگین می شوم
گوش می کنم نحیف
به اندک اندک
از شدن به نا
از شدن به نا

 
توری
زیباترین رنگ دنیاست
مثل آب
که شیرین تر از عسل است
مثل چشمها
که بیدارتر از دریاست
ناخدا نمی خوابد
ناخدا نمی خوابد
ناخدا نمی خوا باست
 

من مرد بی دلیل و دانشمندی هستم
با سری که گیج و حیران است
می رود
گم می شود
بر نمی گردد
و حرفهاش
لا به لای ران و در دامن دختر
هاست
مهمان خانه ی دنیا
زیا نمی ماند
مثل سند باها
عین حضرت مولا
بارش را
کوچک
ترد
مست با خود خواهد برد
و رد پایش را
برایتان شقایق می گذارد احمقها
 

دوست دارم جهان را به من بدهند چون اگر ندهند بیزاری من از جهان کافی نیست
 

برگی وزیده بود
بادی چکیده بود از رای
 بی تفاوتی در من
عادی بادی است
چیز بی تفاوتی از من
لحظه ی شکستن نمی داند
من سبزه زار پرتغالان هستم
گلباغ جوی های نرم آبی
لمحه ی آفتاب غروبی تهران
آرام
نرم
سالم سالم
خدایم ولی می داند
لخته ی زردی از بادام
در شقیقه ی باغ است


سه شنبه، 22 بهمن 1392
 
هویج خوب از کجا جیر بیارم؟

من
دورم
مثل خرگوشی
لا به لای علف های حرفهام
گوش های دراز لرزانم پیداست
و صدای نفسهایم
از تمام علف ها می آید
در علف ها می خوابم
در علف ها بچه می گذارم
و بچه های شیطانیم
با چشمهای قرمز
درختهای باغ را
کشف خواهند کرد
 
شرح ابتلا

سگی را
از قلاده ای کوتاه
به دیوار توالتی چسبانده اند
و خانه
پر از صدای آرام پای گربه هاست

 

درختی که با من دویده بود
روی چشمهاش جای بوسه داشت
روی دستهاش جای بوسه داشت
و من
تمام بوس هایش بودم
 
دوباره تعریف می کنم برات
گوش کن
الاغ
گوش کن
عاشقی مبتلا بهی کیری است
به نفسهای دیگری
به پستان دیگری
به کون دیگری
محتاج می شوی
و کیر بدبخت ات
برای بیان دردهای حیوانی
زار می زند
نشد
گوش کن الاغ
دوباره تعریف می کنم برات


دوشنبه، 21 بهمن 1392
 
دری چارگی

و من
ضامن آهویی را کشیده ام
در گلوی خود
و چرخانده ام
و ریزش تسکین قرمز را
نگاه کرده ام
ریزش بی تاب حرف های عصبانی
گلبول های مشغول کار روزانه را نگاه کرده ام
و من
حاجاتم را
که در دهان قبله ام مچاله بود
و من دستهای بسته اش را
و رنگین کمان بی شعوری را
که دانا تر از من ها
پروانه می گفتند
آزاد کرده ام
هان ای طوائف گور به گور کیری من
عزیزهای کون گشاد ساعی
جرقه های آتش تابستان
سرما نزدیک است
بلندتر و خوشبخت تربتابید


 
آخرش
آن همه عروسک چرت
و نگاه بی حال "لا دی دا"
چشم های لاستیک سخت
و جفت پای کنده شظده
آخرش لباس سیاه "لا دی دا"
پاره خواهد شد
بچه ها نمی انند
هیچکس نمی داند
سبیل هم
توی خانه عروسک دارد


 
من از تواتر روزهای اصرار  مردم به سکس می ترسم
به اصرار مرگ بر ناخن ارغوانی ها
مرگ بر مژه مصنوعی ها
مرگ بر ایمپلانت های بزرگ ها
من از "عادی" می ترسم
به من
تنهایی ام را برگردانید

جمعه، 18 بهمن 1392
 
دریا ارفاق نمی کند

تایتانیک بیچاره
فقط
 یک تخته اش کم بود

 
تمام تیم را نشاند لباده را به کمر زد و ضاد ضاد ضاد وجود خدا را اثبات نمود تمامم ما در کف بودیم یکی بلند شد گفت "استاد برهان علیت می شود رفت بهشت؟" گفت "چند بار بگم کون گشاد برهان نقض قبول نیست"
 

یک شب 
عین بچه های چاق احمق
ان دماغ ان دماغ
با همین دو تا بوسه های تو
قلمبه توی لپم
خواب می روم
می شوم
بچه ها مواظب باشید


پنج شنبه، 17 بهمن 1392
 

یک دشت اسبهای سیاه برهنه
با کلاس
در من
شیهه می کشند کمی
 
اگر زنی چک به آدم بزند آدم حسابی تشکر می کند اگر زنی بیست تا چک به آدم بزند آدم حسابی گریه می کند یعنی روی شانه ی همان طرف گریه می کند و بعد که گریه اش بند آمد تشکر می کند
 
بهمن

دنیا همینطور است آئورلیانو
باد سرد می آید
برگهای تو را ورق می زند
بسته می شوی
مردم آتشت را نمی بینند

چهار شنبه، 16 بهمن 1392
 
اگر یک زنی دو تا سینه ی گنده داشته باشد برای تفاهم کافی است سینه های خیلی کوچک ممکن است مشکلات کوچکی درست کند که البته کم کم با گذشت زمان حل خواهد شد
 
جفتی بمیریم
من و تمام دخترهای دنیا
بیا
حتی
جفتی بمیریم
تا دنیا
 جنازه بگیرد
بیا
من دراز بایستم
با سایه ای درازتر از  خودم
آخر تر از هر چه مرده اند
بیا
زن ها
ناله ام کنند
فحشم بدهند
و موهای زبرم را
تف بمالند
 
فکر می کنم دنیا به همین کیری بودنش است که دنیاست به اینکه همیشه درش آنجا که می خواهی نباشی کاری که میخواهی بکنی را نتوانی. مثلن من دوست داشتم نویسنده بشوم از این تارک هاش در مایه ی سالینجر مثلن گاهی بروم کافه غصه و قهوه برخورم بعد بیایم خانه بین خیال هام و بستنی ها و بادبادک هام چیزهای خفن بنویسسم چیزهای باحال
فکر می کنم دنیا به همین کیرش دنیاست به کاف های کوچکش که آدم را بی تاب می کند
 

خدا در مدینه برف باریده
و جبراییل
توی برف مانده است
محمد باید
حرف های خودش را
خودش بنویسد
 
خدا گوشی را بر نمی دارد
دلش تنگ نمی شود
معشوقه های تازه پیدا کرده
نماز خوان های بهتری
روزه گیرهای بهتری
قاریان بهتری
و هر چه زنگ می زنم
خدا
گوشی را بر نمی دارد
 

و زنان جهان آرام
از کاف های کوچک
به سین ی عمیق
در میان سینه ام شگرف می شوند
چنگکی دردناک
در سینه های نرم انبانی از کاه
جهان غروب تخمی مسکوتی است
غازهای خودش
گاوهای خودش
خوک های خودش


دوشنبه، 14 بهمن 1392
 
خدایا
جهان را جنده خانه کن
من توی آن جنده خانه
جنده خانه می سازم
و توی آن جنده خانه ی کوچک شخصی
میخانه می زنم
و توی بطری مشروب ام برای خودم کشتی می اندازم
و توی فنجان کوچکی
در آشپزخانه ی کشتی
جمع می شوم
به حالت نوزادی
نفس نمی کشم
لبخند می زنم
آرام می شوم
نقطه ی نقطه ی نقطه
 

من را اینجا
ول نکن جبراییل
بالهات را بهانه نکن
خدا خطرناک است
خدا تا ابد تنهاست
تنهایی برای خدا خطرناک است
فرشته ی لامصب
من را
تنها
ول نکن اینجا
 
دلم صلوات می خواهد
و بعدش افطاری
چایی
حلوا
نیمرو
شکر
بستنی
دلم
هر چه مرده است
رفته است
دلم
تمام  چیزهای ناممکن را
با هم می خواهد
 

یک محرمی
مجتبی گردن شمر را می گیرد
مثل سگ
پرت می کند میان آزادی
و رنگ قرمز
که رنگ چشمهای شمر نیست
و رنگ لباس یزید نیست
و با گوارا نسبت ندارد
رنگ قرمز
که رنگ مجتبی است
قهرمان خواهد شد
از آن به بعد
اشک های ما فقط
برای قشنگی است
فعلن ولی
زیاد اشک بریزید
 
امام برای شهادت صدام زدند
گفتند بیا
بفرما
شربت شهادت
این هم اسب
این هم شمشیر
می روی آن وسط شهید می شوی
و خدا فراموش می کند
استخر عرق های خورده ات را
هرشب
خواب می بینم باز
امام صدام زدند

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM