ازوم ربطی به از روم ندارد
اینهمه
صف سیاه جنازه های توی راهرو من
اینهمه
سفیدی تو لابه لای چمن ها
اینهمه
هجوم بوهای مختلف
ازدیاد رگ سبز
در تمام سطوح
رو بلندی پستون
روی گردی کفل
اینهمه
نگاه زل شمع
پت پت پلکام
اینهمه
دریای بی خیال خوابیده
اینهمه
دست کردن آروم ساحل
زیر تن دریا
اینهمه
حشرات بیخود
چشمای گردون
دستای لرزون
صدفای خرچنگ دار که موج
خوابیده بودم
سفید لخت کنار دریا
دریا ازوم رد می شد
[+] --------------------------------- 
[0]