ادامه ی ستاره حتمن دشتی برفی است
کویر خسته این را
سریع فهمیده از صورت ماه
حتمن گرای خارهای بریده
به سمت خورشید است
حتمن خورشید
نفهمیده رفته
حتمن صدای پای ابرها خواب این کوههای بیدار خواب را به هم زده
حتمن صدایم کرده باد و نفهمیدم
یا کسی دستهاش را به دیوار آسمان گرفته
مهتاب باقی است
چشمه باقی است
پروانه باقی است
پس چرا نمی فهمد؟
[+] --------------------------------- 
[0]