اتفاقی
که در گوشه ی چشمهایم افتاده
از غم نیست
و چیز اصیلی که در دل افتاده که
ماتم نیست
منم
و هزار است
درخت است
جام می
تصویر مطلقات اسلیمی
و گیسوان تو
با برقعی کامل
پوشیده است
لبهامان
در فواصل بیست سانت از هم
و چشمهاس براق تو
در انتظار یک بوسه
شاهنامه ی من را
کاماسوترای اسلیمی کرده ای
هن هن به هن
دهانت را
پیدا خواهم کرد
آرام آرام عنکبوت خودش را
از تار باریکش
[+] --------------------------------- 
[0]