گفت "تلخی مراحل است" بعد گفت "نگا کن چه فاصله ایست میان تلخی چایی به تلخی آبسولوت و تلخی آبسولوت به تلخی زرد رنگ اسکاچ؟" وگفت "نگا کن چه فاصله ایست از اخمش تا غمی که در جان تو می نشیند" نگاهش کردیم گفت "الله وکیل این باده ی شیرازی که آورده اید سگش به این شرابهای مارکدار می ارزد" بعد گفت "تبلیغ آبسولوت قشنگ است ولی الان قرن چندم بودیم؟ بیست نیست؟" بعد به خودش آرامتر فرمود "خیلی هم بهتر"
[+] --------------------------------- 
[0]