وقتی
به آینه
نگاه می کنم
خودم را نمی بینم
این من
دیگر
من نیست
کمیکی از من است
یک جوجه ی داغان
آماده برای هر چیزی
که چند لحظه پیش
تو نا امیدانه و
با لبخند
توی آسمان فوت کرده باشد
خودم را نگاه می کنم
و می بینم
قسمتی از آینه شده ام
تکه ای شکسته از شیشه
که تو هر صبح
خودت را در آن
با فیس
نگاه می کنی 
    
   [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]