Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
خستگی


Antoine D'agata

توی انگلیس لندن که بودم از روی بی پولی فرو شده بودم توی یک مسافرخانه هیچ ستاره از اینها که همه مردمش دانشجوهای بی پول خارجیند. رستوران هتل یک زنی داشت مال یکجایی فکر کنم اسلواکی و اینها که آدم عجیبی بود. یک خستگی عمومی درباره حیات در وجودش بود در آن حدی که هیچ وقت یادم نمی رود. فکر نکنم کار زیاد آدم را خسته کند. فکر می کنم خستگی خیلی به اینکه آدم چقدر کار می کند ربطی ندارد. کارش کلا خیلی هم سنگین نبودولی یک غروب آشنایی تو صورتش بود که همیشه فکر می کردم دیده ام یک جایی. درست همینجوری بود با چشمهایی که معلوم نبود کجا را نگاه می کند. آدم سنش که می رود بالا از خوشبخت شدن ناامید می شود این درست ولی این ناامیدی مراتب دارد بعضی از ناامیدی ها مثل ناامیدیهای من تخمی است. بعضی از ناامیدیها خیلی عمیق است. دره ای باز می کند توی صورت آدم که هیچ جور تا ابد پر نمی شود...

Labels:

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM