Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
دیشب رفته بودم خرید. بعد خرید خواستم اتوبوس سوار شوم یعنی شدم و مثل همیشه ایستگاه را اشتباه کردم. اتوبوس مرا برد جایی نزدیکی حومه. پیرمرد مهربانی راننده اش بود. بوق زد گفت تاکسی پیدا نمی کنی امروز یکشنبه است. بیا توی ماشین بنشین یک ربع دیگر برمی گردیم همین راه را. حرف زیاد زدیم با هم. آدم خوش صحبتی بود. انگار توی سربازهایشان در عراق آشنایی داشت می گفت کی می گذارید این بچه های ما برگردند. گفتم آمدید ریدید به اوضاع آنورها تازه داشتیم به آدم شدنمان امیدوار می شدیم. حالا هم که ریده مان زده اید می خواهید زودتر بزنید به چاک. خودش هم دلش خون بود. می گفت این دعوا ها همش برای نفت است هر بلایی که سر ملت آنورها می آید برای نفت است. گفتم یک پدربزرگ داشتم که شعر می گفت یک بار گفته بود - نفت الهی که زیر خاک بسوزد - گفت آدم خوبی بوده گفتم هیچ وقت ندیدمش قبل اینکه دنیا بیایم مرده بود. درست سر خیابان پیاده ام کرد توی راه هم با هم زیاد حرف زدیم گرچه ممنوع است با راننده حرف زدن توی انگلیس ولی زیاد حرف زدیم با هم. کرایه هم از من نگرفت گفت همان سر خط اولش که دادی کافیست. کلا فکر می کنم انگلیسی ها مردم خوبی هستند. مثل همه آدمهای دیگر غمگینند. مثل ایرانیها و چینیها کلا به این نتیجه رسیده ام که آدمهای دنیا شبیه همند خیلی. لااقل وقتی غمهایشان یادشان نرفته شبیه همند. غیر از این توی این مملکت یک چیز خوشگلی که دیدم این بود که توی قسمت لباس زیر زنانه فروشگاهها پر از مرد است. و چه خوب و دقیق هم مارکها و اینها را می شناسند. فعلا هم که اینجا دوره آخر زمان شده برای زنها شورت پاچه دار و برای مردها شورت لامبادا مد است. نمی دانم آن حدیثی که یکبار پیمان به من درباره عوض شدن لباس زنها و مردها در دوره آخر زمان می گفت شامل شورت هم می شود یا نه. غیر از این امروز روز اول کلاس بود. من دیگر خودمانیشان شده ام. دیدم امروز معلم کلاس اولی آمده بود. پیش این معلم دومی مسخره بازی در می آورد که الان این علی دستگاهش راه می افتد می آید بیرون. مال من که شروع کرد به بوق زدن آن ته شروع کردند به خندیدن. فکر می کنم به این بر و بچ بقیه کلاس که همه برای زیمنس کار می کردند خیلی برخورد. اوضاع عادی است. به قول محمد خدایا این آرامش را از ما نگیر.

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM