Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
چند آبادی از خانه مهدی اینها آن طرفتر یک آبادی است که توی کویرش یک جور آتش آبی دارد. مهندس میگوید مال گاز لای صخره هاست معلم است خوب بهتر میداند ولی بقیه فکر میکنند که از آن آتشهاست که آدم را عاشق میکند. برای همین هم شد که دختر خدا بیامرز قربان را که مادرش به زورکی عقد کرد به حاجی رضا و میگفتند پا نمیدهد به حاجی هر جه قدر کتک خورده را بردند خانه مهدی که صبح ببرند آتش بدهند. صبح فردا که حاجی پاشده دیده دختر نیست صدا کرده دیده مهدی هم نیست دخترک با همان مهدی در رفته بوده اند تهران. اسمشان را هم هر چه دادند کلانتری خبری نشد. پیش را که گرفتیم بعدا. دیدیم، این حرف آتش عاشقی دادن قدیم نیست. مهدی از قول پدربزرگش به نوکرهای حاجی گفته بوده...

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM