Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
یک صحنه ای یادم آمد از فیلم "روزگار کولیهای" امیر کاستاریکا:

دخترکی را که از ده برای روسپی کردن خریده بودند را رییس گروه توی یکی از این کاروانها که عقب ماشین میبندند، به زور لخت میکرد. بعد میگفت: صاف وایستا دقت کن کارت را یاد بگیر! توی تاریکی یک کبریت روشن میکرد و از جلوی صورتش میآورد پایین دخترک یک کمی سینه هایش قهوه ایی میزد توی آن تاریکی بچه ها از پنجره نگاه میکردند و ریک همه اشان وا بود. و بعد گوش میکردند به صدای ماشین که تکان میخورد و جیغ دخترک که ساکت نمیشد اصلا تا خیلی وقت بعدش تا وقتی که همه بچه ها رفتند خوابیدند جز یکی که از صف مردهای پشت در کاروان چشم بر نمیداشت.

واقعیتی است به هرحال من هنوز گاهی خودم را میبینم که زیر همان پنجره ایستاده ام. دارم تکان خوردن ماشین و سایه روشن توی کاروان را نگاه میکنم.

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM