مچلس قابیل کشی اپیزود دوم قسمت دوم
در حال نویسش از راهنماییها ممنون میشوم
قابیل : اینجا که دختر نیومد. اومد ؟
هابیل: آره ولی ما دارش زدیم { میخندد}
قابیل : چرا زدیم ؟ من بوی زنا رو دوست دارم ...
هابیل : ماله عطره وگه نه بوی زنام درست عینه تن مرداس ، فقط زیاد عطر میمالن ...
قابیل : عمرا از همینجا بوش میاد ، اینکه عطر نزده ...
هابیل : سر اون توالتی که تو نشستی ...
قابیل : اصلنم اینجور نیست هیچی نریدم . یبسم !
هابیل : تو آره ولی قبلیا خیلی این تو ریدن بوش میاد هنوز ...
قابیل : نمیدونم ! شاید اون موقع طنابا بلن تر بود ...
هابیل : عزیزم طناب بلن تر از این که باشه ، هی بچه بیشتر تولید میشه ...
قابیل : بد نمیشه هان ؟
هابیل : تا بچه کی باشه ...
اقلیما : بچه ها مال زنان ، همه اشون تا بزرگ نشن مال زنان ...
{ هابیل و قابیل متعجب به دخترک نگاه میکنن }
قابیل : اینی که پروند توی کتاب بود ؟
هابیل : نه ، ولی پیش بینی شده بود یه روزی حرف میزنه ...
قابیل : علامت خوبیه ؟
هابیل : علامت اومدن گودو ؟ نمیدونم ...
قابیل : نه هر چیزی، فرق نمیکنه حتی علامت اومدن اون یارو استثمارگره ...
اقلیما : شما وازم میکنین از اینجا نه ؟
هابیل : نه ...
با زنا مخالفم ...
اقلیما : چه ربطی داره ...؟
هابیل : خوب از زنایی که بسته باشن بیشتر خوشم میاد ...
اقلیما : اون چی ؟
هابیل : نمیتونه ...
اقلیما : حیوونی ! چرا ؟
هابیل : یبس نیمه کاره است ...
اقلیما : بی تربیت ! {صورتش را در هم میکشد }
یعنی چی ؟
هابیل : یعنی اینکه میدونسته یبسه ولی خواسته برینه حالا اَن چوب شده تا نصفه دراومده لای پاش سفت شده نه میافته نه بر میگرده تو ، دیگه نمیتونه را بره ...
[+] --------------------------------- 
[0]