Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
روزگار بدجور قمر در عقربي شده آقاي راشدان

روزگار بدجور قمر در عقربي شده آقاي راشدان يعني حسابش را که مي کني مي بيني عجيب قمر د ر عقرب و اينها ...

چند سالي که رفت بر زندگي اين حقير بهترين شکلي که مي شود بگويم چطور رفته خنده دار رفته است يعني به کل قضيه از بالا که نگاه مي کني چندان خوش که نميشود گفت که گذشته الله وکيلي اش وسط قصيه را هم که بگيري بد هم نگذشته ولي بگويي نگويي به قول لاتها حالي هم نداده است

چندان اهميت ندارد مسلماً براي شما يا هر کس ديگر که بيايد براي حال گرفته ما تره اي خرد بکند قرض از همه روده درازي بازي بود که بياييم سر اصل مطلب شما که عرض کنيم ما يعني من (خوشم نمي آيد يعني هيچ وقت نيامده که خودم را با بقيه جمع ببندم ) عجيب طرف شما هستيم يعني فکرمان را که ميگذاريم روي هم مي بينيم يعني به خودمان مي گوييم که پر بيراه هم نمي گوييد

يعني که خاطر جمع وضع مملکت فلاکت اندر فلاکت، اوضاع بتر نشود که بهتر نميشود اگر شما مجبوري آمار chatroom ها را بگيري ما همينجا بدبختي از جلو چشمان راه مي رود همين امروزي که مي آمدم سر کار دو نفر ديلاق يک نفر که دو برابر خودشان سنش بود را زدند لت و پار کردند که چرا جلوي ما پيچيده ...

راستش آقاي راشدان ما يعني من زياد درس سياست و جامعه نخوانده ام (پدرم نگذاشت) کارم فني است از آن همه حرف جامعه و جوانه سر زياد در نمي آورم حرفهايتان درست خيلي درست ولي يک جوري حرف ميزديد انگار از اين همه وضع چپ اندر قيچي راضي هستيد ( نبريد سر ما را لب جوب ببريد مثل آن دفعه که برادر خرسندي حالمان را گرفت که تهمت مي زنيد نه) ولي نميدانم انگار چرا جديدا مد شده انگار همه از وضعيت نابسامان مملکت شروع ميکنند مي رسند به اوضاع رديف ممالک افرنگ که بابا اينجا که نمي شود زندگي کرد ( الله وکيلي هم نمي شود زندگي کرد ولي گاه گدار حالي هم مي دهد اولش که گفتم ) ميدانيد آقاي راشدان گرفتن حال مردم و توي شيشه کردن که کاري ندارد اشکال زياد است مي شود راجع به بدبختي هاي ايراني هاي کانادا يا لوس آنجلس يا چه مي دانم هر جهنم در ديگر هم نوشت ولي آدم بدبختي يک ملتي را (حالا هر ملتي هر جا نگيريم ملت مملکت خودش را) بزرگ کند سر چوب که هاي هاي ....؟

فکرش را که ميکنيم مي بينيم چه اينور آب چه آنور از اين حرفها زياد خوانده ايم ( البت مال شما قشنگتر و بهتر و سفت تر ) ولي شيه اين زياد خوانده ايم مربي و آخوند و روزنامه نگار و روانشناس و چه ميدانم همه دارند ميگويند اوضاع خراب است و همين ( بامزه بود برام اينها هم که نقد نوشته بودند براتان درست عينهو خودتان نوشته بودند همين حرفها را ) منتهي حرف اصلي اينجاست که هيج کس نمگويد آخرش که چه که بياييد فلان کار را بکنيم ده سال ديگر چه مي دانم صد سال ديگر اين يک سانت را جلو رفته باشيم از آن بدتر هيچکس سر يک کاري را نمي گيرد برود جلو که ما اين گره را باز کرديم بقيه مال شما همه مشغول کنفرانس دادن اند فقط ، يکي تو سر خودشان مي زنند يکي تو سر بدبخت مملکتشان...

چرت و پرت سر هم ميکنم ؟ نمي دانم شايد، شايد هم نه، از من سيم کش چه انتظاري داريد ؟ من قرار بود موافق شما بنويسم مثلا ...

پسر خاله ام رفته سرش را شبيه بکهام کوتاه کرده انقدر بامزه شده مقاله شما را دادم خواند کلي خنديد ...

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM