تمارین (برف، لاغر، مخزن، سبیل)
ایلیاد
"در بهشت ماه نمیتابد
در بهشت برف نمیبارد
و کلن این دافهای لاغر کاکاژ
برای امثال ما کافی نیست"
راننده با سبیلهای سوخته
و سفیدی عرق روی پیرهن
داشت از مقصدش به ما گرا میداد
دربارهی
یکی از امامها
شوخی زشتی کرد
- تمام مینیبوس خندیدیم
چقدر این گناهکارها
آدم بدی هستند -
به مجنون
گیر داده بود سر مخزن الاسرار
میگفت
دعا و کسشرات کار فرم
"ولی بدتر از فرهاد
یک بوس هم دخترک را نکردی"
و گفت عاشقی تازه آغاز میشود از بوس
بعد ما را نشان مردم داد
مست نبودیم
عاشق نبودیم
تو پیراهن پلنگی ساتن تنت بود
و مرا
- مثل عن دماغ -
به سقف چسبانده بودی از بوس
[+] --------------------------------- 
[0]