Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
آل‌اییل

جهان
جلب جهان
محدود ظرف‌های آب‌جوش
محدود پیرزن‌های لاغر
با دست‌های خونی تا آرنج
و آرواره‌های لرزان
و چشم‌های خاموش و دانا بود
قرار بود اسم بچه‌ی ساکت مینا باشد
قرار بود مینا
روی تپه
شب در کنار ماه
کودکی زیبا باشد
محترم / تمیز و ساکت
با پنجه‌های نرم خمیده
با چشم‌های سیر
و حالا مینا
مینای ساکت
از گلوی مهتاب مادرش
فریاد می‌کشید
فریاد می‌کشید
فریاد می‌کشید

زنگ خورد
- ما که اف اف نداشتیم -
پشت در
مردی برقد بود
بلند و تمیز و لاغر
در کت قرمز
کاغذی دراز کرد
روی کارت
نوشته بود
"آل"
بدون علامت تعجب
بدون هیچ توضیح دیگری
گفت
"سریعتر مینا را
بده برویم"
گفت
"چشم‌هایم کم‌سو ست
رانندگی در شب خطرناک است"
و غروب ساکت
مهتاب و مینا را
گریان و برهنه
با خود برد
و شب تمام
سایه‌ی بلندش
هنوز توی کوچه بود
مادرم دست‌های‌ش را شست
و برای مرهم زخم مردانه تا صبح
چایی ریخت

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM