عمیقن از اینکه من را نمیدانید خوشبخت ام
اگر میدانستید
حرف میزدید
و تندباد ورور شما
گیسوان افشان من را
آشفته کردن خواهد
لباسهام پر از کاه خواهد شد
و دماغم میگیرد
عمیقن از اینکه من را نمیدانید خوشبخت ام
- فرهاد از دور
به فانوسهای بی تفاوت شهر نگاه کرد
و جوری که
شبیه آه نباشد
با تالم عمیقن تنفس کرد -
[+] --------------------------------- 
[0]