Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 

قبل این‌که بمیرم
برای من
کافه‌ای خریده
در حوالی ایرانشهر
که سیگار ندارد
و خلوت است
و پله ندارد
و مستراح فرنگی دارد
آدرس‌ش را داده
تا برویم
گفته می‌گذارد من 
دست لرزان‌م را
توی راه
روی شانه‌اش بگذارم
در آغوش‌ش بگیرم
ببوسم
- البته در نهایت آداب
بدون زبان
بدون هورت
کاملن بدون تریک جوادی -
گفته صبر می‌کند
می‌نشیند
حرف‌هام را مرتب می‌کند
موهام را
و خیالات گریزان را
و احتمالن آن‌موقع 
در کوچه باران می‌بارد
- احساس من این‌طوری است 
ارتباط تلخی باید
میان پنجه‌های‌ش 
لابه‌لای گیس‌های شرمنده
و ریختن باران باشد
احتمالن باید
 ارتیاط تلخی
بین چیزها باشد -
بعد با خنده
اتفاق خواهد افتاد
چندبار نه زیاد
ولی نه کم
و حرف اتفاق خواهد
- ارتباط متقن فک و قهوه 
ارتباط لطیف قهوه با شیرینی -

می‌روم خانه
و شب که خانه رسیدم
بدون قصد زنگ می‌زند تا
با هم 
درباره‌ی این‌که تنها
به خانه رسیدن
چه دشوار بوده
و این‌که هیچ ارتباطی
بین شانه و مو
و باران نبوده
گف بزنیم



 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM