Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
گئورگ

و عکس مرا
مرا
روی شیشه‌های کلیسا کندند
و زیرش نوشت‌ند
"رستگار شد"
و برام اسب کشیدند
و گیاهی
عکس گیاهی بر سینه
یعنی
 - رستگار شد - 
و گیاهی در دست
- بخشنده بود -
و گیاهی 
در دهان اسب‌م
- آممم...
معنای خاصی نداشت -
و شمشیر بزرگی به دست‌م دادند
و جام شرابی
و گفتند او
گفته بودند او
فاتح دریا بود 
اگرچه اینجا دریا نیست

- توی عکس‌هام
دریا نبود
کشیدن دریا
دریای واقعی
 خیلی سخت است -

و در کنار مرده‌های‌شان 
مرا گماشتند تا نگاهبان مرده باشم
و در نمازخانه
تا دعای‌شان عمیق‌تر باشد
و توی تمام اتاق‌ها

ولی من
تنها
شمشیربازی سطحی بودم
که عاشق عکس مریم بود

- بله بله مریم
با همان سینه‌های کوچک
و اخلاق گندش
همان عبای ول گشاد
و روسری
همان کلمات حکمی
درباره‌ی فلان
و حرف‌های بسیار عمیق
همان که یک جلجتا
کلافه‌اش بودند -

ولی من
تنها
شمشیربازی سطحی بودم
که شانه‌های نحیف
و استخوان گلو دوست‌ داشت
و طعم تلخ نعنا در شرا‌ب‌ش

- نه برای رستگاری
برای این‌که
مزه‌ی کم نعنا برای عرق‌خوری
بهانه‌ی خوبی است -

شاد
شاد
گفتند شاه
ولی من
تنها
شمشیرباز کوچکی بودم
که بین آن‌همه گولاخ
زیباترین عشاق مریم بود

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM