خلیج
اسکلتی تلخ از دریا بود
قطعههای چرب و قهوهای
حدقههای وق
و چانهی لرزان
دریا
تنها
پیکر ترسناکی از دریا بود
ترجمان آنچه وعده داده بوده لورکا
مردن دریا
که قرار بود دیر پیش بیاید
و مردانی
عرق کرده و لنگوته
که دریا را
خاک کرده بودند
- چند بیل لازم است
برای خاک کردن یک دریا
جدا کردن هزار خانواده از عکسهای موج
از عکسهای لختی خورشید
از صدای بازی بچه
قصرهای شنی
برای دفن خاطرات / چند بیل تلخ لازم است؟
برای خاک کردن دریا در دریا
برای هر دریای مردهای
لشگری عزادار از
پریهای چادری داریم
مویهها را
صدا کنید
گریان بیایند
در این غروب
زیاد مرده از ما دریا
[+] --------------------------------- 
[0]