دربارهی لاغریت
خنجر تلخی در جان من باشی
و دمنوش گرم مهربانت باشم
از همانها که یک ذره خورده
باکلاس
روی میزهای گرم لاغر
جا میگذاری
خنجر تلخی در جان من باشی
بروتوس پدرسگی
زارپ در سزارم
ابنملجم نامردی
صف اول نماز
و من
علی باشم
دشمن مردم
با خدایی که وقتی شهید شد
فرسنگ از End ربهم
زیباتر بود
تنها و زیبا شم
گوجهی کوچک شیرین زیبایت
دردناک و لخت واز وسط بریده
به انگشتهای لاغرت شادمان
بگیری
ملتذذ بر گشودن رگهایم با دندان
و مرا
به تاریخ طولانی اردورهای خورده شده
توی رودههات
اضاف کنی
من هم باشم
من هم
باشم
[+] --------------------------------- 
[0]