"عارف باید
تلخ و شولاکشیدهبرسر باشد
و باید
بلند باشد شولا
که عارف را
از سوز و غم بپوشاند
و مردم را
از عارف
باید عارف 
زیر شولا
چاکرای اتصال غم به آسمان را بگشاید
نسیم بیاید از شولا
و جان عارف را
جرقه دار و زیبا سازد"
این را گفتند
این را
زیب و زیبا گفتند
اما
شب شولا گرم است
ماه ندارد شولا
و آفتاب ندارد شولا
تنهایی آسان است
اما
تنهایی از تو
خوار آدم را میگاید
 
 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]