Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
مادرم‌مردگی

اول‌ش براق نگاه می‌کند آدم را و زاغ نگاه می‌کند آدم را. بعد شروع می کند به حرف زدن و هر چه حرف می‌زند بس نمی‌کند مادر می‌گفت "تو هم مثل باباتی ساکت نمی‌شوید یکهو که راه می‌افتید دیگر ساکت نمی‌شوید" غذا خوب می‌پخت هر دو دوست داشتیم بعد مردن‌ش‌ طول کشید دل‌مان به غذای بیرون راضی شد یعنی تمام یخچال را همان سه چار شب اول خوردیم تربچه‌ها را و پرتغال‌های خسته را و گوجه‌ها را بدون حرف انگار مثل همیشه ما خوردن برای ما آرامش داشت  روز پنجم زنگ زدیم ساندویچی و همان غذای همیشه را آورد که این دفعه مزه‌ی پرتغال‌های کهنه می داد. اسهال شدیم و نوبتی توالت رفتیم مامان همیشه می‌گفت کالباس به تو نمی‌سازد بعد نیم‌رو درست کرد من هم گاهی لوبیا می‌پختم به قول مامان درس زندگی سیر شدیم بی‌بی‌سی نگاه کردیم معلومات‌مان زیاد شد بعد شرو کردیم جفتی حرف‌هایی که شنیده بودیم را برای هم گفتن مامان می‌گفت گفتن برای ما دو تا کافی است و همان لباس‌های ساده‌ی قهوه‌ای برای ما کافی است یک روز نگاه‌م کرد و گفت چیزی از زندگی کم شد و درست از همان دقیقه بود که هیچ چیزی دیگر از زندگی کافی نیست

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM