ارگاسم
شب تلاطم داشت
از صدای نفسهای تو فهمیدم
- دنیای من همینطوری است
من جهان را
از نفسهای تو میبینم -
شب تلاطم داشت
ماده گرگ ها
چلپ چلپ
بچه گرگهای داغ را
لیس می زدند
ماه
درشت و باردار بود
و من عشقی قرمز میدیدم در ماه
و گریه میدیدم در ماه
و ابر قرمز می دیدم در ماه
و باران می دیدم در ماه
و هیچکس درد من را نمی فهمید
و هیچ کدام گرگها نمی فهمید
شب چرا تلاطم داشت
شب تلاطم داشت
از صدای نفسهای تو فهمیدم
[+] --------------------------------- 
[0]