تمارین (مودلینی،برف،گارد ریل)
آمدیو
جهانی از من را
جهان دیگر کردی
پر از مردمانی
که هنوز م نمیفهمم
چراغ های بی دلیل به سرعت رد شونده
گوزن های بی دلیل دونده
زنان تخت بی خیال خوابیده روی نیمکت
شیشه های پر از شراب ارغوانی
و چشمهای مست
که از ورای خشم
بی توجه از
قاب تابلو بیرون اند
آمدیو من را
دنده دنده بردی
تا دورهای مال هالند
و من
به عبور غمگین عقربه از صد
به دستهای محافظ تو
که مثل ریل گارد
ماشین را
از غم و خرابی و برف
حفظ می کند
تکیه میکردم
آمدیو
مرد تشنه را
که دیگر نبود
که دیگر کسی زبانش را نمی فهمد
از زبانش گرفتی
و خانه بردی
* Amedeo Modigliani
[+] --------------------------------- 
[0]