بانو
مردم مرا
نگاه کردند
و آمدند در کنارت نشستند
وسایلات را جمع کردند
و روی زخم هات
ضماد گذاشتند
- چه می کند با تو بانو
این هیولا که از او چاره ای نداری؟
هر کس به تو گفت بانو
جاکش است
هر کس به تو گفته بانو
مادر قحبه است
هر کس به تو گفته بانو
چک خورش کن
عذابش کن
و ذره ذره بمیرانش
بگذار من
صاحب تمام تو باشم بانو
سر بر تو بگذارم بانو
غرق شوم در تو بانو
و در تو بمیرم
[+] --------------------------------- 
[0]