و زن های بسیاری
سیگارهای من را
تنها
با ردی از ماتیک
- شت
فاک
چرا ردی از ماتیک؟
او کیست؟
چه در اندرون شاعر پنهان است؟ -
با رد خفیفی و کمرنگی از ماتیک
- صورتی
آرزوی زیبای صورتی
و بوی غلیظ وید
و لهجه ی سرنگ
ناتوانی و بیماری
تمام آنچه دیگران
دعا کرده بودم نباشم حتی من
اگر بیمار
دیگران
لااقل نباشم من -
توی آشغال ریختند
گفت
"دیگر نباش
وقتش که آمد
برو
جای دیگر باش"
و زن های بسیاری
دست های دیوانه ی
من را
[+] --------------------------------- 
[0]