مرگ از فراز ابرها
با تاسف سر تکان می داد
"شت
هنوز عمر مرد بیچاره
به دنیا بود
ابوتراب بامزس
می زند به گرگ
می زند به برف
یخ می زند به رگهای دستهاش
دست و پا می زند
تلاش می کند بمیرد
ولی نمی میرد
بی خیال و
جور غیر آسانی"
می خندد مرگ
قاه قاه
می خندد مرگ
"نمی میری
الاغ
هر کار کنی هم
به این سادگی
نمی میری"
[+] --------------------------------- 
[0]