دستهای تو
مثل ...
- ...چرا مثل؟
چرا گیاه در جهان هست
و چرا روی دستهات برگ نیست
و چرا خدای ابله نمی فهمد انگشتهات
که سبز می زنند
و مزه ی کرفس طرد می دهد
راس کار کشاورزی است؟
پنجره را باز می کند و می بندد
و غروب خیره می شود به او
- و هر شیشه
پنجره
زل می زند به او
چرا غروب زل می زند الکی
غلط می کند بیشرف غروب زل
زده بی من
به بند نازک سیاهش
و حفره های لرزان گردنش
غلط می کند غروب
غلط می کند غروب
ولی
دستهای تو
واقعن مثل
[+] --------------------------------- 
[0]