از من
هراسیده
ولی با من خاصیده
مثل اینکه کلن
جوراب من باشد
مثل اینکه قرار باشد
آغوشم سرنوشتش
سرم روی پشتش
تا ابد باشد
- نرم بوده از شانه تا پستان
گرم بوده از شانه تا پستان
گرم بوده بیهوده تابستان
و تابستان
در من
سرگیجه گشته است
از شاعری گذشته
طوفانی از بلاهت در اوست
که بسیار دوستش دارم
[+] --------------------------------- 
[0]