Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
جیلای زنده در مادر میدان

یک تفاوت مشخصی
بین ماه بی لباس
بین گرگ صورتی رنگ
با گرگ های دیگر هست
و آن ردیف تق تق هراسان سرپایی
روی تخته های ایوان نیست
و آن
داستان شمشیرهای هدیه گرفته
از مرده های مردم نیست
و حتمن
صورتی رنگ در
گوشه ی چشمها هم نیست
و او
که زوزه نمی داند
نگهبان خوبی هم نیست
و بر تن هر کسی رد ناخنش خونی است
با گامهای سرد الان
بدون تق تق
و حتی جوراب
روی ایوان رفته
و بی مبالاتانه
کیمونوی سرخ لغزانش را پوشیده

- بعضی از زنها1
لباس پوشیدن نمی دانند
لباسها
همیشه بر تن برخی زن ها
لغزان می مانند -

رفته رو ایوان
و رفتن شمشیر
را
قاچ گردیدن صورتی و سفید را
و جهاش خون
از سرخ رگ غمگین را
و لت بی اراده ی دستهای سفید
و تاپ افتادن مردهای چاق بر کاشی را
نگاه کرده با افسوس
و در جواب خرخر از گلوی پاره
واه اندوهگین کشیده است
گرگ
خش کشیده است خودش را
به دیوارها
و مردهای منتظر در
اتاق را
دیوانه کرده است

- سکوت
هراسان تر از صدای جیغ زنهاست
در سکوت
خارج از صدای داوم تق تق
زن های بسیاری
گرگ های بسیاری
شب های بسیاری

کمربندش را بد می بندد
و تمام نلغزیدن لباس قرمز از کمربند است
هول
لباسش را
می چپاند در هم
و هول
اشک
می چکد
از تمام شمع های جهان
بر گرگ

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM