Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
تمارین - مگس شب بو کپک

گفت
"باید از نو مردم شد"
و نگاه نکرد 
به انبوه مگسهای بر استخوان های خونیش
و نگاه نکرد که این همه از شب می ترسد
"شب دریاست
می پری تویش
و وقتی که پریدی توش
آنطرف تر از فردا
در می ایی"
باید همان چیز را 
دقیقن همان چیزی را
که می خواستند بفهمد
فراموش کند
نباس شبیه جنازه های دیگر می شد
نباس به رشد کپک
روی سافهاش توجه می کرد
به لرزش زانوان باریک اش
به اینکه خیابان پر از سگ است
و او استخوان خالی است

"اگر تاکسی نبود هم
می روم خانه
همان بالکن همیشه
همان حوض قدیمی
همان صدای شب بو ها
نان خریدن صبح
 یکبار یادم هست ظهر بود داغ بود خسته از کار برگشتم خانه خیس عرق با جوراب بوی خودم توی خانه ی خودم پیچید کولر خراب بود ولی یخ و هندوانه زیاد داشتیم..."

تلخ
تلخ
صدای استخوان سوخته
روی آسفالت
تلخ

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM