تکیدیستاده در شبها
خارش گرفته ام
و تنم
با ناخنم میل گفتگو دارد
و حرف های نگفته ی قرمز بین ما جاری است
بریده های تیره ی موازی
و من
مرد خارش گرفته ی تنها
wolverine دیوار سینه ی خودم هستم
و هر چه می روم
تنم
از این گفتگو دست بر نمی دارد
پاره پاره در شده باشم شا
یا
پاره پاره پاره
در شدم باشم یا
انگار از کذای پوستم
از جای نرم مناسبی ظریف
شکیده باشم به تا گلو
و از گلو انگار
تنها
مرگ خارش گرفته ای را
زیبا
فواره باشم
و زیبایی
از قوافی تلخ نمی آیی است
[+] --------------------------------- 
[0]