Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
وقتی که اعصاب ندارم توی کوچه راه می روم و به عابرین محترم فحش می دهم

من یک ده سالی توی جماعت شاعر یا به قولی شاعر جماعت گشته ام. مدام سعی کرده ام به اصل قضیه شعر برسم یک کاری شبیه کاری که رازی با الکل کرد. تخلیص و تقطیر و تزکیه. رهایی از فرم از معنی و هر مو و پشم اضافه ی دیگر. کلن اخلاق گهی در این مورد دارم. مشروبم سک است. غای مورد علاقه ام نیمرو است. ارتباطم با زنها زیادی بر پایه ی سکس است. چیزهای خالص و ساده را دوست دارم یعنی همیشه به حالت خاک تو سری سعی کرده ام اصل قضیه را پیدا کنم بدون رنگ اضافی تور اضافی عطر اضافی. این حالت یاس فعلی حالت آدمی است که کادویی را ورقه ورقه باز کرده جعبه جعبه و به هیچ رسیده شاید کادو اصلی عطری بوده در یکی از لایه ها که پریده و رفته و به هر حال نمی شود دیگر آن را سک کرد. چیزی که متوجه می شوم این است که ما به یک اجتماع بیشماری از شعرا رسیده ایم بدون خواننده و برخورد خودمان هم با شعر این طوری است که شعرهای رفقایمان را "لایک" می زنیم . این لایک ی که می گویم منظورم لازمن لایک فیس بوکش نیست منظورم همین تایید از سر بی حالی است و منظورم 3> هایی است که با عچقم و عزیزم و اینهاست و داثم رد و بدل می شود بین شاعر ها بابایی چاهی برایی هانی صالی حاهی خدا بیامرزی چیزی نوشته و بعضیش حال خوب یا خفیفی داده ولی نکته ی تلخ قضیه این است که هیچکدام هیچ وقت ندیده ام برای کسی که رفیقش نیست لایک بگذارد. جلسات نقد کتابهایتان را ببینید. مقاله های روزنامه هایتان و آدمهایی که کتابهایتان را میخرند. تا حالا شده توی مصاحبه ای کسی که نمی شناسید اسمی از شما برده باشد؟ کسی حتی گفته باشد اسم آقای گوشکوب یا مثلن خانوم دامن توری را هم که رفیق فاب من نیست باید گفت؟ هر وقت کسی اسم من را آورده که البته پز داده ام که آورده و احتلام شده ام شب ازذوقش, هر کسی که اسم من را آورده رفاقتی داشته با من و نکته ی تلخ این است که ترتیب اسم آوردن هم به میزان تعداد دینگ گیلاسی است که زده اند با هم و جالب تر اینکه تمام شاعران مطرح دختر, داف اند و همین و تلخ تر اتفاق دست گرفتن برای بالا رفتن از هم است دست گرفتن به هره ی بام آویزان شدن از پشمهای  نصرتی آهنی مشیری مربعی مثلثی چیزی یا کراوات دریده ای هاوری شوپنی چیزی و تازه بدترش هم هست خیلی خیلی بدترش هم هست خیلی خیلی خیلی بدترش هم هست

گاهی می ترسم که حتی حس من میمون آویزان از شاخه ی درخت دیگر هم همینطوری است همین حالا اگر از من اسم ده تا شاعر خوب هم سن و سال را بپرسند حتمن اسم هفت تایشان بچه های همین صفحه اند و فکر می کنم این بد است باید اصل حب موجود باشد که بتوان بعدن آنرا توی چایی گرداند نباتش زد و سر کشید. اصل حب باید پیدا باشد. این نبودن معنی و خالی بودن از سک آدم را دیوانه می کند...



 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM