Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
کسی که می تواند ببرد مجبور نیست همیشه ببرد. این قانون سامورایی هاست برای تیزتر شدن شمشیرشان آدم نمی کشند. دنیایشان دنیای خیلی ساده ایست یک سری کار فرم است و دشمن و دزد که باید کشت گاه به گاه هم یکی دو نفر جوانمرد کل کل که هی گیر می دهند بشان که بکش بکش بکش یعنی شمشیر و اینها را استفاده کن. الباقی مواقع آرام راه می روند در مزارع سرسبز و یا توی باد این مساله زندگی سامورایی ها را ساده میط کند. فکر می کردم اگر شاعرها هم به این مرحله می رسیدند که بتوانند بدون شعر گفتن توی کشتزار راه بروند زندگیشان ساده تر می شد. بیخودی مثل من نمی شدند که مجبور باشند دائمن به این و آن کلمه گیر بدهند...
مثلن من از صبح احساس می کنم کلمه ی جوراب با من گلاویز است یعنی تصویر پای نارنجیت بدون جوراب که دائم با خودش گلاویز است هی گیر می دهد به من و ول می کند بعدش دوباره از سر...
مطمئنم آخرش یک روی یکی از همین تصویرهات من را، فعلن تصمیم گرفته ام بیایم تپه هایت کمی قدم بزنم...

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM