Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
هنوز بیش از نیم متر از قبر را نکنده بودند که خاک آغشته به نفت شد. آنها به طاهره نگاه کردند.
طاهره به جسد پیچیده در کتان نگاه کرد که روی زمین بود.
در تمام مدتی که نماز میت خوانده میشد. او گریسته بود.
یک نفر گفت "چه کار کنیم خانم؟"
طاهره گفت "دفنش کنیم"
همان یک نفر پرسید: "اینجا"
طاهره گفت: "آره، همین جا"
مراسم تدفین که تمام شد. باد کمی نمک از تپه های نمک آن اطراف را روی قبر ریخت، طاهره به همان سادگی که پسرش را از دست داده بود، دید که قبر را هم گم کرده است.

داستان ناتمام (A2-C2)
بیژن نجدی

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM