مک بس
و من هنوز
علیرغم سرما
شب را 
نپوشیده بودم
و هر چه سال رفته شد هنوز
صبحی از من برهنه بود
خورشید گرمیمیتابید
پرندگان سحرخیزی...
هنوز من
مثل جنگلی سرد
در تمام فصلها زیبا بودم
و از صدای شکستنها
سنجابی حتی
در من نمیگریخت
"جنگل هرگز
 راه نمیرود
جنگل هرگز
راه نمیرود..."
 
 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]