ردیف بچه های خوابیده ام
در انتظار زمین لرزه ای هستند
که قرار شد بیاید
چش های ابیشان را به هم می زنند
و با التهاب
از دماغهای کوچک مرطوب
نفس می کشند
رو به رویشان
چای قرمز گذاشتم
و بستنی پاک
تا استرس نداشته باشند
بابایشان رفته
سیگار بگیراند
درد اصلی مال باباهاست
متاسفانه او
در تمام زمین لرزه ها
زنده می ماند
 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]