گه
گه
گه
به قاعده ی فواصل ممتد از هم
روی اعصابم
با پرندهای
جوجه های
کفترهایم
برای چیدن گه
برای گشتن
دور مخروطه هایت
گه
درخشان و سبز
مثل اینکه تازه
از کون فرشته ای افتاده باشد
جیغ می زند
ردم می کند
می دود حمام
"خانه ی دل باز کبوتر گرفت
مشغله و بقربقو در گرفت"
- برایتان نامه ای دارم سرداری با سنجاقی که به او هدیه دادید طبق دستور از خونش برایتان نوشته حیف که دارید می روید حمام حیف سرتان شلوغ است 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]