یک خواب خوش خیالانه ی تخمی
دو تا گلوله قرمز و
ارغوانی
ارغوانی و قرمز
بد رنگ و ضایع
از بالای تپه با هم
قل خوردند
هیچ چاله ای نبود
هیچ ماهوری
و هیچ درختی نبود
برای همین هم
هر دو تا گلوله قرمز
با کمی خط ارغوانی
ارغوانی بدرنگ
از روی تپه قل خوردند
و توی رودخانه افتادند
توی رودخانه سنگ نبود
توی رودخانه ماهی نبود
دریغ از یک پشه
پس
دو تا گلوله قرمز
ازغوانی
ارغوانی و قرمز
بد رنگ و ضایع
با رودخانه رفتند
و به آبشار رسیدند
لبه آبشار
یک طناب غمگین 
آنها را
از سقوط نجات داد
آنها
با هم خوشبخت شدند
و تا ابد
در کنار طناب
دور هم چرخیدند 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [1]