و توی روزنامه ها می نویسند
زنی
زن خفنی
کمر باریک
مو کوتا
سر گذارنده بر شانه
آرامات طوری
و اخم کننده
به گا دهنده طور
که انحنای عمیق کونش
و التقای مهبل با غایت
پاره خط افزای این / تا آن سوراخ
نرم و شادی افزای و بوسنده است
حتی می نویسند
آن زن
چاک سینه دار
- وقتی
 پیراهنش را
بسیار باز می گذارد -
حتی
اهل بحث
- اگر حالش بود -
 می نویسند
زنی
زن خفنی
ماشین حسابش را 
هر شب
وقت زیباتر خوابیدن
لای لاش کونش می گذارد
آخرش روزنامهگارها
درباره ی مرا
داستان من را
فرتفرت و تندتند 
مینویسند
آخرش
 عکس تو
در تمام صفحه ی اول هاست
 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]