تو را باید
 مثل ملافه تا کند
به او بگو آرام
مثل ملافه ها باید
تا کند تو را
و توی گنجه بگذارد
تو
ملافه ای
و به چوب و میخ های گنجه
 معتاد
به او بگو
اگر گریه کردی باد
به او بگو لطیف
تو را
روی بند رخت بیاندازد
دور از چشمهای مردم هیز
-یعنی من-
توی دست آفتاب
آب
تو را باید
فشار داد و چنگ زد
مچاله کرد
توی تشت شست
چلاند و بعد
با اتوی داغ 
خش خش اتوی صاف داغ روی پشت ات
پات چون
تو
 ملافه ای
به ورجه های دستها و تیغ ها
 معتاد
 
    
  
  
  [+] --------------------------------- 
   
   
   [0]